آلاء پروردگار ما چندان آشكار و فراوان است كه منكر شدن آنها امكان
ندارد، ولى گروهى از مردم آنها را تكذيب مىكنند، و از آشكارترين عوامل تكذيب در
نزد بشر شرك به خدا است، كه ناگهان كسى را مىبينى كه ماده گاو را مىپرستد بدان
سبب كه به او شير مىدهد، يا آتش را مىپرستد كه او را گرم مىكند و در پختن غذا
از آن بهرهمند مىشود، در صورتى كه خدا پروردگار او و آنها است، و بايد به فضل او
اعتراف كند و به سپاسگزارى بپردازد. و اين سؤال طرح مىشود كه: چرا انسان دو نعمت
دعا و بداء را تكذيب مىكند؟ اين در آن هنگام است كه حقيقت بداء يا نعمت دعا را
منكر مىشود و خود را از پيامدهاى آنها محروم مىسازد.
/ 319 [31- 32] و هنگامى كه آفريده نعمتها و آيات (آلاء) خدا را
تكذيب مىكند، خود را در معرض غضب و عذاب خدا بر خودش قرار مىدهد، كه در موعد
حساب به او خواهد رسيد.
سَنَفْرُغُ لَكُمْ أَيُّهَ الثَّقَلانِ «به زودى به
كار شما خواهيم پرداخت اى دو گرانمايه.» يعنى انس و جن. مفسران درباره معنى فراغ
به راههاى گوناگون رفتهاند، چيزى كه هست اگر از روش قرآن درباره آنچه به افعال
پروردگار قدوسمان آگاه باشيم، معنى به خوبى آشكار خواهد شد، چه در اين روش هدفها
نگاهدار مىشود و مقدمات متروك مىماند، و كلمات رمز نتايج معانى و پايانهاى حقايق
است ... نه كيفيت وقوع و طريقه تحقق يافتن آنها، پس، مثلا، هنگامى كه پروردگار ما
مىگويد وَ جاءَ رَبُّكَ وَ الْمَلَكُ صَفًّا هدف از آمدن
حضور داشتن و شاهد بر هر چيز بودن است كه تحقق پيدا مىكند، اما كيفيت آمدن بدان
گونه كه در بشر مشاهده مىكنيم كه چگونه از جايى به جاى ديگر انتقال پيدا مىكنند،
منظور نظر نيست كه تصور آن در خدايى كه رحمت او بر همه چيز گسترده است، و خود
مشاهد و گواه بر همه چيز است، نمىرود، و به همين گونه است در آن جا كه خداوند
متعال مىگويد رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَ رَضُوا عَنْهُ
كه نتيجه رضا و خشنودى