جهتهاى آن مىپرداخت، و آن گاه كه مشاهده آن مىكرد كه نعمتهاى
پروردگارش از هر سو به سوى او در حركت است، آيا اين همه دليل كافى براى راه يافتن
به پروردگارش و دست يافتن به شناخت او و انگيزهاى براى سپاسگزارى از وى نبود؟
ولى بيشترين مردم را مىبينى كه تكذيب نعمت مىكنند و كوتاهى در شكر
گزارى، و بلكه هرگز به تشكر نمىپردازند، و حتى آن كسان كه تمام عمر را به شناورى
در درياهاى علم سپرى كردهاند، يا از طريق تحقيقات/ 309 ميدانى و اكتشافات نوين به
كشف قوانين طبيعى مىپردازند، از اين اكتشافات به پيامدهاى آنها نمىرسند كه ايمان
آوردن به پروردگار عزت و رحمت است، بلكه آنان را مىبينى كه به زندگى نظرى سطحى
دارند و جز گمراهى و تكذيب حق چيزى دستگيرشان نمىشود، در همين حد توقف مىكنند و
چنان مىپندارند كه اين قوانين و نظامها و سنتها محرك زندگى است، و نمىپرسند كه:
آيا چه كس آنها را وضع كرده است؟! و چه كس آنها را به جريان مىاندازد، و بر آنها
نظارت دارد؟ آرى، علم بر اساس ايمان و معرفت خدا بنا نشده، و گاه زيان آن بيش از
سود آن است، بدان سبب كه گاه عنوان وسيلهاى براى كفر و تكذيب پروردگار و اراده او
مىشود.
فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ.
از آلاء او است كشتيهايى كه ما را به جاهاى دور مىبرند و در سفر و
بازرگانى و صيد دريايى سود فراوان از آنها به دست مىآيد، و آيا اگر آنها نبود
مىتوانستيم بر دريا سوار شويم، يا دست ما به گوشت و زينت موجود در آن مىرسيد؟
هرگز ... و به همين سبب آشكار است كه در اين سوره رحمانى مىبايستى قرآن به محض
سخن گفتن از دريا با ما درباره كشتى سخن بگويد.
وَ لَهُ الْجَوارِ الْمُنْشَآتُ فِي الْبَحْرِ كَالْأَعْلامِ
«و او را است روندههايى برافراشته در دريا مانند كوهها.» جرى به معنى رفتن با
شتاب است، و به كشتى نمىگويند كه سارت يعنى سير كرد و رفت، و خداى تعالى گفته
است وَ هِيَ تَجْرِي بِهِمْ فِي مَوْجٍ كَالْجِبالِ