نام کتاب : دانشنامه امام علی علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان جلد : 1 صفحه : 933
زنی که از شوهرش شکایت داشت
ابنجوزی در اذکیاء آورده: زنی از شوهرش شکایت داشت، به نزد عمر رفته و
اظهار داشت: شوهرم روزها را روزه میگیرد و شبها را به عبادت خدا به صبح می
آورد. و با این حال دوست ندارم از او شکایت کنم. عمر مقصود زن را نفهمید و
در پاسخ او گفت با این خصوصیات که گفتی، شوهرت نیکو شوهری است. زن بناچار
سخنان سابق خود را تکرار نمود و عمر نیز همان پاسخ قبلی را، تا چند بار این
گونه گفت و شنود بین آنان رد و بدل شد. اتفاقا کعب اسدی در آنجا حاضر و به
قضیه ناظر بود، و منظور زن را دریافت، پس به عمر گفت: این زن از شوهرش
شکایت دارد که او با آن برنامههایش از او کناره گرفته است. عمر به کعب
گفت: حال که تو مقصود زن را درست یافتی پس بین او و شوهرش نیز داوری کن. کعب پذیرفت و گفت: شوهرش را حاضر کن! او را آوردند، کعب به مرد گفت: این زنت از تو شکایتی دارد. مرد: چه شکایتی؟ زن:
ای قاضی! او را راهنمایی کن... تا این که کعب به مرد گفت: خداوند به تو
اجازه داده تا چهار زن بگیری، بنابر این، سه شبانه روز برای خودت باشد تا
خدایت را عبادت کنی و یک شبانه روز هم برای همسرت که نزد او باشی. عمر
از این استنباط و داوری کعب در شگفت شده به وی گفت: بخدا سوگند نمیدانم از
کدام امر تو تعجب کنم، از این که به فطانت، مقصود زن را دریافتی و یا از
حکمی که بین ایشان نمودی، برو که قضاوت بصره را به تو واگذار نمودم. [1] و
همین روایت را ابنقتیبه نیز نقل کرده است.