responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه امام علی علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان    جلد : 1  صفحه : 863
رسیدگی به کودکان بی سرپرست

نقل ابن شهر آشوب :
ابن شهر آشوب از عبدالواحد بن زید نقل می‌کند که:
روزی در کنار کعبه به عبادت مشغول بودم، دختر کوچکی را دیدم که خدا را به حقّ امیرالمؤمنین علی علیه السلام سوگند می‌دهد، و نام و شخصیت امام علی علیه السلام را در قالب الفاظ و عباراتی زیبا بیان می‌دارد.
شگفت زده شدم، پیش رفتم و پرسیدم:
ای دختر کوچک، آیا تو خودت علی علیه السلام را می‌شناسی؟
پاسخ داد: آری
چگونه علی را نمی‌شناسم در حالیکه از آن روز که پدرم در صفّین به شهادت رسید و ما یتیم شدیم، علی علیه السلام همواره از ما حال می‌پرسید و مشکلات ما را برطرف می‌کرد.
روزی من به بیماری «آبله» دچار شدم، و بینائی خود را از دست دادم.
مادر و خانواده‌مان سخت ناراحت بودند، که حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام به خانه ما آمد، مادرم مرا نزد امام علی علیه السلام برد و ماجرا را تعریف کرد.
حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام آهی کشید و شعری خواند و دست مبارک را بر صورت من کشید. فوراً چشمان من بینا شد و هم اکنون به خوبی اجسام را از فاصله‌های دور می‌بینم،
آیا می‌شود علی علیه السلام را نشناخت؟!» [1] .
نقل عبدالواحد:
عبدالواحد بن زید نقل می‌کند که:
به زیارت حج رفتم، در وقت طواف دختر پنج ساله‌ای دیدم که پرده کعبه را گرفته، به دختری مثل خود می‌گفت:
قسم به آنکه به وصایت رسول‌اللَّه صلی الله علیه وآله وسلم انتخاب شد؛
میان مردم احکام خدا را یکسان اجرا می‌کرد؛
حجّتش بر ولایت آشکار و همسر فاطمه مرضیه علیها السلام بود؛
مطلب چنین و چنان نبود.
از اینکه دختری با آن کمی سنّ، علی بن ابیطالب علیه السلام را با آن اوصاف تعریف می‌کرد در شگفت شدم که این سخنان بر این دهان بزرگ است!!
گفتم: دخترم آن کیست که این اوصاف را داراست؟
قالَتْ ذلِکَ وَاللَّه عَلَمُ الأَْعْلامِ وَ بابُ الأَْحْکامِ وَ قَسیمُ الْجَنَّةِ وَ النَّار وَ رَبَّانِی هذِهِ الأُْمَّةْ وَ رَأسُ الأَْئِمَّةْ، أَخُو النَّبِی وَ وَصِیهُ وَ خَلیفَتهُ ُفی أُمَّتِه ذلِکَ أَمِیرُالْمُؤْمِنِین عَلِی بْنُ أَبِی طالِب
گفت: او واللَّه بزرگ بزرگان، و باب احکام، و قسمت کننده بهشت و دوزخ، تربیت کننده این امّت، اوّل امامان، برادر و وصی و جانشین رسول‌اللَّه علیه السلام در میان امّت، او مولای من امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب است.
با آنکه غرق تعجّب شده بودم، با خود می‌گفتم:
این دختر با این کمی سن این معرفت از کجا پیدا کرده است؟
این مغز کوچک این همه اوصاف عالی را چگونه ضبط کرده و این دهان کوچک این مطالب بزرگ را چطور اداء می‌کند؟!
گفتم:
دخترم علی علیه السلام از کجا دارای این صفات شد که می‌گوئی؟
پاسخ داد:
پدرم (عمّار بن یاسر) مولا و دوست او بود که در صفّین شهید شد، روزی علی علیه السلام به خانه ما به دیدار مادرم آمد، من و برادرم از آبله نابینا شده بودیم، چون ما دو یتیم را دید، آه آتشینی کشید و گفت:
ما اِنْ تأوَّهْتُ مِنْ شَیی‌ءٍ رُزِیتُ بِهِ
کَما تَأَوَّهْتُ لِلأَْطفالِ فِی الصَّغَرِ
قَدِمْتَ ولِدَهُم مَن کانَ یکْفُلُهُمْ
فِی النَّائِباتِ وَ فی الأَْسْفارِ وَ الْحَضَرِ
«در هیچ مصیبتی که پیش آمده آه و ناله نکرده‌ام، مانند آنکه برای اطفال خردسال کرده‌ام.
اطفالی که پدرشان مرده، چه کسی کفیل و عهده‌دار آنها می‌شود؟
در پیشامدهای روزگار و در سَفَر و حَضَر»
آنگاه ما را پیش خود آورد، دست مبارک خویش را بر چشم من و برادرم مالید.
سپس دعاهائی کرد، دستش را پایین آورد که چشمان نابینای ما بینا شد.
اکنون من شتر را از یک فرسخی می‌بینم که همه‌اش از برکت او است، (صلوات خدا بر او باد).
کمربند خویش را باز کرده که دو دینار بقیه مخارج خود را به او بدهم از این کار تبسّمی کرد و گفت:
این پول را قبول نمی‌کنم، گرچه امیرالمؤمنین علیه السلام از دنیا رفته ولی بهترین جانشین را در جای خود گذاشته است،
ما امروز در کفالت حضرت حسن مجتبی علیه السلام هستیم، او ما را تأمین می‌کند، نیازی نداریم: که از دیگران کمک قبول کنیم.
سپس آن دختر به من گفت:
علی علیه السلام را دوست می‌داری؟
گفتم: آری
گفت: بشارت بر تو باد، تو بر دستگیره محکمی چنگ زده‌ای که قطع شدن ندارد.
آنگاه از من جدا شد و این اشعار را زمزمه می‌کرد:
ما بُثَّ عَلِی فِی ضَمِیر فَتی
اِلاَّ لَهُ شَهِدَتْ مَنْ رَبِّهِ النِّعَمُ
وَ لا لَهُ قَدَمٌ زَلَّ الزَّمانُ بِها
اِلاَّ لَهُ ثَبَتَتْ مِنْ بَعْدِها قَدَمُ
ما سَرَّنی اِنَّنِی مِنْ غَیرِ شِیعَتِهِ
وَ إِنْ لِی ما حَواهُ الْعَرَبُ وَ العَجَمُ [2] .
«دوستی علی در قلب هیچ جوانمردی گسترش پیدا نکرده، مگر آنکه نعمت‌های خداوندی نصیب او شده است.
دوست علی علیه السلام، اگر روزگار قدمی از او بلرزاند، قدمی دیگر برای او ثابت می ماند.
دوست ندارم که من از پیروان علی نباشم در عوض مال همه عرب و عجم از آن من باشد.»


پی نوشت ها:
(1) مناقب ابن شهر آشوب.
(2)
بحار الانوار ج 41 ص 221 - 220، از بشارة المصطفی ص 86 - و - ابن شهر آشوب آنرا در مناقب تج 2 ص 334 باب اموره مع المرضی و الموتی بطور اختصار نقل کرده است.

نام کتاب : دانشنامه امام علی علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان    جلد : 1  صفحه : 863
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست