نام کتاب : دانشنامه امام علی علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان جلد : 1 صفحه : 840
رونق علم نحو برای حفظ قرآن
علم نحو برای حفظ لغت از آشفتگی و تحریف، و نیز در معنای کلام عربی،
اهمیتی بسیار دارد، تا آنجا که گاهی با تبدیل کسره به فتحه، معنای یک کلمه
تغییر میکند که در بعضی موارد مستلزم کفر است. [1] . قوائد زبان عرب تا عصر خلافت حضرت امیر کشف و تنظیم نشده بود، و نوشتن کلام عربی بدون اِعراب گذاری انجام میگرفت. قرآن و سائر نوشتهها و نامهها بدون اِعراب بود. و مردم قانون «اِعراب گذاری» را نمیدانستند، امّا
کارِ آموختن قواعد زبان عرب، برای ساکنین جزیرة العرب که با غیر عرب آمیزش
نداشتند، به طور طبیعی انجام میگرفت، یعنی یک طفل عرب با یادگیری سخن
گفتن، آن قواعد ساده را به آسانی میآموخت، به خصوص آنکه فرهنگ عرب قبل از
اسلام در جاهلیت بسیار اندک و در حول یک زندگانی ساده دور میزد که عبارت
بود از آب، نان، گوشت، شتر، صحرا، شمشیر، نَسَب، جنگ قبیلهای، و مانند آن.
پس از نزول قرآن کریم، فرهنگ عرب به فرهنگ اسلام تبدیل و دارای ابعاد گوناگونی شد که: صفات پروردگار جهان و شناخت انبیاء و احوال قیامت و اخلاق و احکام اسلامی و ارزشهای اخلاقی به ان اضافه گردید، لیکن پس از فتوحات مسلمانان و آمیزش آنان با افراد غیر عرب چونان ایرانیانِ ساکن شهر کوفه، که ایشان را حمراء مینامیدند. و اهل سند و هند ساکن در بصره که ایشان را «سبابجه» و «زطّ» مینامیدند. [2] . و اقباط در اسکندریه و
هجرت مسلمانهای عرب به کشورهای آفریقا و هند و سند و بلخ و بخارا، همه و
همه عامل این شد که لغت عرب آشفتگی پیدا کرده بگونهای که کودکان عرب
بواسطه معاشرت با همسالان غیر عرب به جای آنکه زبان فصیح عرب را از قوم و
قبیله خود بیاموزند، از کودکان غیر عرب میآموختند، علاوه بر آنکه گاهی
مادران این اطفال زنانی بودند که در فتوحات از اقوام قبط و فرس و روم اسیر
شده بودند و این کودکان سخن را از مادر غیر عرب، یا کلفت و نوکر غیر عرب،
در خانه میآموختند. در نتیجه چنان آشفتگی در زبان نسل جدید عرب پدید آمد که نزدیک بود به تدریج لغت عرب مانند زبان بعضی از ملل قدیمه از بین برود، تا
آنجا که جز معدودی از متخصّصین در هر عصر، نتوانند آن زبان را بدرستی پاس
دارند و این مشکل پدید آمد که خواندن و فهمیدن قرآن و سنّت پیامبر صلی الله
علیه وآله وسلم جز برای معدودی امکان نداشته باشد. آغاز این آشفتگیها در زبان عربی در نیمه اوّل قرن اوّل هجری بود. ابوالاسود
دوئلی که یکی از اصحاب و شاگردان حضرت امیر بود، داستان تأسیس علم نحو یا
قانون اعراب گذاری در زبان عربی را چنین حکایت میکند: روزی بر حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام وارد شدم، دیدم آن حضرت در حال فکر و اندیشه است، به من فرمود: در شهر شما «کوفه» قرآن را غلط میخوانند. [3] . میخواهم کاری کنم تا لغت عرب از این آشفتگی بیرون آید. گفتم: یا امیرالمؤمنین اگر این کار را بکنید لغت عرب را زنده کردهاید. بعد
از چند روز خدمت آن حضرت رسیدم، نوشتهای به من داد که در آن زیربنای علم
نحو را نوشته بود و از تقسیم کلمه به اسم و فعل و حرف و تعریف آنها شروع
میشد. سپس به من فرمود: اَنِحْ نَحْوَه به این نحو پیش برو.» [4] . ابوالاسود میگوید: آنرا
گرفته و به منزل رفتم و یک دوره قواعد نحو را برطبق راهنمائی و طرح حضرت
نگاشتم و بعد آنرا به حضرت نشان دادم و تا آنکه اشکالاتش را رفع کرد. مثلاً در اسماء مشبّهة بالفعل فرمود: چرا کانَ را ننوشتی. گفتم: نمیدانستم از آنهاست، فرمود: از جمله آنهاست. این
قواعد نزد «ابوالاسود» بود و به سبب بخلی که داشت، آنرا به کسی نشان
نمیداد و از آنجا که عالِم به ادبیات عرب بود والیان پس از حضرت امیر علیه
السلام او را احترام میکردند. از جمله این والیان زیادبنابیه بود که از جانب معاویه ولایت عراق را در دست داشت. زیاد فرزندش ابن زیاد را به شام نزد معاویه فرستاد. ابنزیاد
در سخن گفتن به زبان عربی ناتوان بود و غلط تلفّظ میکرد، چرا که مادرش
سمیه از غیر عرب بود و حتّی پدر زیاد هم غلط گفتن او را درک نکرده بود. معاویه
که در مکّه بزرگ شده بود و از قبیله قریش که فصیحترین قبائل عرب بود،
اشتباه را تشخیص داد، و به زیاد نوشت که به پسرت سخن گفتن به زبان عربی را
تعلیم بده، او غلط حرف میزند. [5] . زیاد کسی را فرستاد و ابوالاسود را
احضار کرد و از او خواست قواعد زبان عرب را که حضرت امیر علیه السلام به
او آموخته بود، برای تعلیم فرزندش در اختیار او بگذارد. ابوالاسود نپذیرفت. زیاد حیلهای بکار برد، کسی را واداشت تا در مسیر ابوالاسود قرآن را غلط بخواند، او هم آیه سوّم سوره برائت را اینطور خواند «إنَّ اللَّهَ بَرِیءٌ مِنَ الْمُشْرِکینَ وَ رَسُولِهِ» (و رسولهُ را به کسر لام خواند) صحیح آن رسوله به ضمّ لام است. یعنی
خداوند و رسولش از مشرکین بیزارند. [6] ابوالاسود پس از شنیدن این غلط
خوانی و تحریف قرآن، حالش دگرگون شد و تصمیم گرفت تا نحو را برای حفظ قرآن
از تغییر و تبدیل به مردم تعلیم کند. برای رسیدن به این هدف دو اقدام کرد:
پی نوشت ها: (1)
نظیر این اثر در تغییر حرکات یک کلمه در زبان فارسی نیز هست، مانند آنکه
با تبدیل ضمّه به فتحه در دو کلمه کُرد و تُرک معنی عوض میشود(کرد،ترک)
البتّه این تأثیر در زبان عرب گستردهتر است. [2] رجوع شود به تاجالعروس ترجمه کلمه(سبج) و (زط). [3]
سبب آن همچنانکه گفتیم دور بودن شهر کوفه از مرکز قبائل عرب، و اختلاط
اهالی آن با ایرانیانِ تازه مسلمان بود که به شهر کوفه مهاجرت کرده بودند و
هر چند خلیفه دوّم، ابن مسعود، صحابی پیامبر را برای تعلیم قرآن به کوفه
فرستاد ولی چون آنها عرب اصیل نبودند، قرآن را غلط میخواندند، علاوه
براینکه نسل دوّم، تازه مسلمانهای غیر عرب، قرآن را از غیر صحابی
میآموختند در نتیجه اشتباهات بیشتری داشتند. [4] و بدین سبب علم اعراب گذاری را علم نحو مینامند. [5]
وقتی امیرزادهای که پدرش در تعلیم او کوشا بوده، زبان عربی را غلط تلفّظ
کند، حال همسالان او در شهرهای کوفه و بصره و نیز سخن گفتن نسل فاتحان عرب
که ساکن شهرهای آفریقا و ایران بودند چگونه بوده است؟. [6] در زبان عربی این چنین با تغییر ضمّه و کسره و فتحه معنا تغییر میکند.
نام کتاب : دانشنامه امام علی علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان جلد : 1 صفحه : 840