نام کتاب : دانشنامه امام علی علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان جلد : 1 صفحه : 676
خدا گواه است
فاطمه را در همان جآمه ای که به تن داشت غسل دادم. به خدا قسم که او پاک
و پاکیزه و در نهایت طهارت بود. پس از انجام غسل، پیکر او را با باقی
مانده حنوط پدرش (که از بهشت آورده بودند) حنوط کردم و در کفن پیچیدم و پیش
از آنکه بندهای کفن را گره بزنم صدا زدم: ای ام کلثوم، زینب، سکینه، فضه،
حسن، حسین همه بیایید و آخرین بار مادرتان را ببینید؛ بیایید و از وی توشه
برگیرید که دیدار به قیامت است. حسن و حسین جلو آمدند و خود را بر سینه
مادرشان انداختند (آن دو میگریستند و ناله میکردند) و میگفتند: واحسرتا
از دوری جدمان محمد و واحسرتا از جدایی مادرمان فاطمه، ای مادر حسن، ای
مادر حسین، سلام ما را به جدمان برسان و به او بگو که پس از وی ما یتیم و
بی سرپرست گشتیم. خدا را گواه میگیرم، دیدم فاطمه نالهای کرد و دستهای
خود را گشود و بچهها را در آغوش فشرد و آنان را لحظاتب همچنان بر سینه
داشت در این حال صدایی از آسمان به گوشم رسید که گفت: ای ابوالحسن! بچهها
را از آغوش مادرشان برگیر، به خدا سوگند، این کودکان فرشتگان آسمانها را به
ریه نشاندند. خدا و رسول او در انتظار فاطمه اند. بچهها را از آغوش مارشان گرفتم و بندهای کفن را بستم.... قال
علی: و الله اخذت فی امرنا و غسلتها فی فمیصها و لم اکشفه عنها، فو الله
لقد کانت منیونه طاهره مطهره، ثم حنطتها من فضله حنوط رسول الله (ص) و
کفنتها و ادرجته فی اکفانها، فلما همت ان اعقد الدا، نادیت: یا ام کلثوم یا
زینب یا سکینه (کذا) یا فضه یا حسن یا حسین! هلموا تزودوا من امکم فهذا
الفراق، و اللقا فی الجنه. فاقبل الحسن و الحسین و هما ینادیان: واحسرتا
لاتنطفی ابدا من فقد جدنا محمد المصطفی و امنا فاطمه الزهرا یا ام الحسن و
یا ام الحسین ادا لقیت جدنا محمدا المصطفی فاقرئیه مناالسلام و قولی اه
انا قد بقینا بعدک یتیمین فی دار الدنیا. فقال امیر المومنین: انی اشهد
اله آنهاقد حنت و انت و مدت یدیها و ضمتهما الی صدرها ملیا و ادا بهاتف من
السما ینادی: یا ابا الحسن ! ارفعهما عنها فلقد ابکیا و الله ملائکه
السماوات، فقد اشتاق الحبیب الی المحبوب. قال فرفعتهما عن صدرها و جعلت
اعقد الردا. [1] .