نام کتاب : دانشنامه امام علی علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان جلد : 1 صفحه : 409
تشکیلات ستاد جنگ
حضور رهبر در جبهه، انتحار است. برخی از افراد به جنگیدن تمایل
ندارند، و برای این بیمیلی خود به شیوههای گوناگون بهانهتراشی میکنند.
یکی از این بهانهها این است که چرا خود فرمانده، وارد میدان جنگ نمیشود. آشکار
است که ورود فرمانده به میدان جنگ کار نادرستی است، زیرا شجاعت، همیشه به
معنای «خود کشی» با سربازان نیست، بلکه به مفهوم رهبری پیروزمندانهی
عملیات جنگ است. مولا علی (ع) از یارانش خواست که عازم میدان نبرد شوند، اما آنها از او خواستند که با آنها همراه گردد. امام چنین پاسخ داد: ما
بالکم؟! لا سددتم لرشد، و لا هیدتم لقصد، افی مثل هذا ینبغی لی ان اخرج؟
انما یخرج فی مثل هذا رجل ممن ارضاه من شجعانکم و ذوی باسکم، و لاینبغی لی
انادع الجند و المصر و بیت المال و... «شما را چه میشود؟ نه در
حقجوئی استوار هستید و نه در میانهروی روشن بین! آیا در چنین موقیعتی
شایسته است که من از شهر بیرون بروم؟ در چنین هنگامهای باید رادمردی
از دلیران و سلحشوران شما که مورد رضایت من باشد بیرون رود. سزاوار نیست که
من لشکریان و دیار و بیتالمال و کار خراج زمین و داوری میان مسلمانان را
واگذارم و رسیدگی به حقوق نیازمندان را رها کنم و با یکی از لشکریانم به
کارزار بروم، و چون تیری بیپیکان در ترکش تهی به لرزه در آیم. من چون محور
سنگ آسیابم و آسیا به گرد من میگردد و من در جای خویش استوارم و اگر از
جای خود بجنبیم آسیا از دور خارج میشود و هر سنگش به سوئی میلغزد. به خدا سوگند که این عین نابخردی است. به
خدا سوگند که اگرامیدم به آن نبود که تقدیرم یاری کند و در دیدار با دشمن
به شهادت برسم، پای در رکاب مینهادم و از شما دور میشدم و تا زمانی که
باد شمال و جنوب وزان است، به شما روی نمیکردم. در بسیاری عدد شما
خیری نیست، که نزدیکی دلهاتان اندک است، من شما را به راه روشن حق رهنمون
شدم، راهی که در آن بیم هلاک نیست، مگر گمراهان را. هر آنکه پایداری ورزد
او سوی بهشت دارد و آنکه در راه بلغزد به دوزخ.» [1] .