نام کتاب : دانشنامه امام علی علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان جلد : 1 صفحه : 214
برخورد قاطع با کجرویها
پس از کودتای سقیفه و آرام کردن مردم، و تحقّق حکومت خلیفه اوّل، زمینه
ریاست خلیفه دوّم نیز فراهم شد که با انواع خشونت ها هر چه میخواست انجام
میداد، و به اعتراف نویسندگان اهل سنت حدود 94 حلال را حرام کرده بود، و
مردم در سکوت و سازش، اعتراض نمیکردند. در آغاز خلافت برای آنکه مطمئن شود دیگر اعتراض کننده ای وجود ندارد، در بالای منبر گفت: لَوْ صَرَفْنا عَمَّا تَعْرِفُونَ اِلی ما تُنْکَرُونْ، ما کُنْتُمْ صانِعین؟ «اگر از احکام الهی که میشناسید دست برداریم و مسائلی را مطرح کنیم که در اسلام نباشد، چه خواهید کرد؟» خلیفه دوم تا سه بار سئوال خود را تکرار کرد، امّا متأسّفانه کسی پاسخ نداد. امام علی علیه السلام که آن وضع اسف بار را شاهد بود برخاست و فرمود: تو را به توبه کردن وادار میکنیم. خلیفه گفت: اگر توبه نکنم؟ حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: اِذَنْ لَنَضْرِبُ فِیهِ عَیناکَ «درآن هنگام بین دو چشم تو را با شمشیر میزنیم» این جواب قاطع و شجاعانه امام علی علیه السلام، خلیفه را به عقب نشینی وادار کرد و گفت: شکر خدا را در امّت اسلام هستند کسانی که اگر بخواهیم کجروی داشته باشیم ما رابه راه راست میکشانند. [1] . این الگوی رفتاری در پاسخ دادن به خلیفه دوّم، یکی از مصادیق روشن نظارت مردمی است. اگر
مردم مسائل جاری کشور اسلامی را به درستی بشناسند و ریشهها و علل و عوامل
کاستیها و انحرافات را بدانند و با عوامل آن برخوردِ بجا و شایستهای
داشته باشند، جامعه راهِ سلامت را میپیماید و انواع انحرافات در آن راه
پیدا نمیکند. بنابراین مردم باید به دولت مردان تذکّر دهند، آنها را نصیحت کنند، و در امور جاری کشور اسلامی دخالت کرده، نظارت دقیق داشته باشند، که اگر نظارت مردمی تحقّق یابد، بسیاری از بزهکاریها مطرح نمیشود. چون
امّت اسلامی پس از رسول خدا علیه السلام امر به معروف و نهی از منکر را از
یاد بردند، و نظارت دقیق نکردند و بیتفاوت شدند، حاکمان ستمکار بر آنها
مسلّط شده و ارزشهای اسلامی را به دست فراموشی سپردند، که حضرت
اباعبداللَّه علیه السلام نیز در همین رابطه فرمود: إِنَّا لِلَّهِ وَ إنَّا إلَیهِ راجِعُونَ وَ عَلی الْاِسْلامِ اَلسَّلامُ إذْ قَدْ بُلِیتِ الأُمَّةُ بِراعٍ مِثْلَ یزیدَ. ثم أقبل الحسین علیه السلام علی مروان و قال: وَیحَکَ! أَتَأْمُرُنی بِبَیعَةِ یزیدَ وَهُوَ رَجُلٌ فاسِقٌ! لَقَدْ قُلْتَ شَطَطاً مِنَ الْقَولِ یا عَظیمَ الزُّلَلِ! لا
أَلُومُکَ عَلی قَوْلِکَ لِأَنَّکَ الْلَعینُ الَّذی لَعَنَکَ
رَسُولُاللَّهِ صلی الله علیه وآله وَ أَنْتَ فی صُلْبِ أَبیکَ الْحَکَمِ
بْنِ أَبی الْعاصِ، فَإِنَّ مَنْ لَعَنَهُ رَسُولُاللَّه صلی الله علیه
وآله لایمْکِنُ لَهُ وَلا مِنْهُ إِلاَّ أَنْ یدْعُوَ اِلی بَیعَةِ یزیدَ. ثم قال علیه السلام: إِلَیکَ
عَنّی یا عَدُوَّ اللَّهِ؟ فَإِنَّا أَهْلُ بَیتِ رَسُولِاللَّهِ صلی
الله علیه وآله وَالْحَقُّ فینا وَ بِالْحَقِّ تَنْطِقُ أَلْسِنَتُنا، وَ
قَدْ سَمِعْتُ رَسُولَاللَّهِ صلی الله علیه وآله یقُولُ: الخلافة محرمة علی آل أبی سفیان، و علی الطلقاء أبناء الطّلقاء، فاذا رأیتم معاویة علی منبری فابقروا بطنه. فَوَاللَّهِ
لَقَدْ رَآهُ أَهْلُ المَدینَةِ عَلی مِنْبَرِ جَدّی فَلَمْ یفْعَلُوا ما
أُمِرُوا بِهِ، فَابْتَلاهُمُ اللَّهُ بِاِبْنِهِ یزیدَ! زادَهُ اللَّهُ فی
النَّارِ عَذاباً. [2] . (ما همه از خدائیم و به سوی او بازمیگردیم، و
باید بر اسلام سلام فرستاد که دارد از بین ما میرود، زیرا امّت اسلامی
دچار حاکمی چون یزید شد، وای بر تو ای مروان! تو مرا دستور میدهی که با
یزید بیعت کنم؟ در حالیکه او مردی فاسق است. «به تحقیق سخن ناروائی گفتی ای کسی که لغزشهای تو فراوان و بزرگ است» تو
را بر این سخن زشت سرزنش نمیکنم زیرا تو لعنت شدهای هستی که رسولخدا
صلی الله علیه وآله وسلم تو را در حالی لعنت کرد که بر پُشت پدرت «حَکَم»
بن عاص بودی. و همانا کسی را که رسولخدا صلی الله علیه وآله وسلم لعنت کند، چارهای جز این ندارد که مردم را به بیعت یزید بخواند. از من دور شو ای دشمن خدا! ما
اهلبیت رسولخدائیم، و حق در میان ماست، و زبان ما به حق سخن میگوید و
بتحقیق خودم از رسولخدا صلی الله علیه وآله وسلم شنیدم که میفرمود: «خلافت
اسلامی بر فرزندان ابوسفیان حرام است، و بر آزادشدگان و فرزندان آزاد
شدگان حرام است، پس هرگاه معاویه را بر روی منبر من دیدید شکم او را پاره
کنید». پس سوگند به خدا! مردم مدینه معاویه را بر منبر جدّ من رسولخدا
صلی الله علیه وآله وسلم دیدند و دستور پیامبر را اجرا نکردند که خداوند
آنها را به پسرش یزید دچار کرد، خدا عذاب او را در آتش زیاد کند). [3] .
پی نوشت ها: (1) مناقب خوارزمی ص 52،و حکومت در اسلام ص 324. (2) اسناد این کلام نورانی به این شرح است: 1- فتوح ابن اعثم کوفی ج5 ص17 2- مقتل الحسین علیه السلام خوارزمی ج1 ص184 3- لهوف ابن طاووس ص20 4- مثیر الاحزان ص10. (3) فرهنگ سخنان امام حسین علیه السلام، نوشته: محمد دشتی، حدیث 251.
نام کتاب : دانشنامه امام علی علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان جلد : 1 صفحه : 214