نام کتاب : دانشنامه امام علی علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان جلد : 1 صفحه : 1728
وفات
از ارتحال رسول خدا(ص) چنان غم و اندوهی بر دلم فرو ریخت که اگر کوهها
فرود آمده بود، گمان ندارم که از عهده تحمل آن بر میآمدند. آن روز در میان
مردم، بستگانم را میدیدم که سنگینی مصیبت، آنان را بی تاب و توان ساخته
بود که دامن صبر و شکیب را از ایشان ربوده، و عقل و هوش را از سرهاشان
گرفته بود. نه خویشتن داری ممکن بود، و نه آرام کردن ایشان کاری ساده! نه خود چیزی میفهمیدند و نه از دیگری سخنی میشنیدند. مردمان
دیگر که از فرزندان عبدالمطلب نبودند نیز برخی مصیبت زدگان را تسلیت
میدادند و آنان را به صبر و خویشتن داری توصیه مینمودند و برخی دیگر با
داغدیدگان همراه و هم ناله شده بودند و با آنان اشک میریختند. (در این
محشری که از وفات رسول خدا(ص) بر پا شده بود) تنها من بودم که صبر کردم و
بدانچه وظیفه ام بود، عمل کردم. جنازه حضرتش را برداشته و غسل دادم و حنوط
نموده و کفن کردم و بر پیکر پاکش نماز گزاردم و به خاکش سپردم. و آنگاه به
جمع کردن قرآن و اجرای دستورهای الهی پرداختم. در این مهم، نه ریزش
اشکها بر گونهها جلوگیرم شد و نه ناله جان سوز عزیزان و نه سوز و گدار
دلها، و نه سنگینی مصیبت، هیچ یک تنوانست مرا از انجام دادن وظیفه باز دارد
تا آنکه حقی را که از خدا و رسولش بر عهده داشتم ادا نمودم و فرمان خدا را
با بردباری و دوراندیشی کامل به انجام رساندم، و بار اندوه فقدان او را با
صبر و شکیبایی تنها به حساب خدا و امید پاداش او به دوش کشیدم. قال
علی:... فنزل بی من وفاه رسول الله ما لم اکن اظن الجبال او حملته عنوه
کانت تنهض به، فرایت الناس من اهل بیتی بین جازع لایملک جزعه و لایضبط نفسه
و لایقوی علی حمل فادح ما نزل به، قد اذهب الجزع صبره و اذهل عقله و حال
بینه و بین الفهم و الافهام و القول و الاستماع، و سائر الناس من غیر بنی
عبدالمطلب بین معز یامر بالصبر و بین مساعد باک لبکائهم جازع لجزعهم، و
حملت نفسی علی الصبر عند وفاته بلزوم الصمت و الاشتغال بما امرنی به من
تجهیزه و تغسیله و تحنیطه و تکفینه و الصلاه علیه و وضعه فی حفرته و جمع
کتاب الله و عهده الی خلیقه، لایشغلنی عن ذلک بادر دمعه و لاهائج زفره و لا
لاذع حرقه و لا جزیل مصیبه، حتی ادیت فی ذلک الحق الواجب لله عزوجل و
لرسوله علی و بلغت منه الذی امرنی به، و احتملته صابرا محتسبا.... [1] .