نام کتاب : دانشنامه امام علی علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان جلد : 1 صفحه : 1609
ماموریت خاخ
از سوی پیامبر خدا(ص) مأمور شدم تا به همراه زبیر و مقداد به جایی که به بوستان خاخ موسوم بود، برویم ؛ آن حضرت به ما فرمود: در
آنجا با زنی روبرو خواهید شد که حامل نامهای از سوی حاطب بن ابی بلتعه
برای مشرکان مکه است. (مضمون نامه چنانکه از روایت دیگر بر می آید، گزارش
جاسوسی بود. در آن نامه نقشه یورش مسلمین و عزم و آهنگ آنان برای فتح مکه
فاش گشته بود و به مشرکان این فرصت را میداد تا در برابر هجوم مسلمین حالت
آماده باش و دفاعی به خود بگیرند)! ما به راه افتادیم و (همان طور که
رسول خدا(ص) فرموده بود) در خاخ با آن زن که پیک حاطب بود مواجه شدیم.
ابتدا از او خواستیم که نامه را تسلیم کند اما او انکار کرد و از وجود نامه
اظهار بی اطلاعی نمود. بیر و مقداد به تفتیش او (و لوازم همراه وی) پرداختند. اما چیزی نیافتند. و گفتند: گمان نمیکنیم که همراه این زن نامهای باشد! به آنها گفتم: (سخن به گراف میگویید) پیامبر خدا(ص) از وجود نامه به همراه این زن خبر داده است و شما میگویید با او نامهای نیست؟ (به آن زن گفتم): یا هم اینک نامه را به من میدهی و یا اینکه تو را برهنه کرده و خود به تفتیش تو پردازم. (او که دانست سخن بجد میشنود، ترسید و) از میان کمربند خود نامه را بیرون آورد و تحویل داد. در بازگشت به مدینه، رسول خدا(ص) حاطب را احضار کرد و ضمن بازخواست از وی پرسید: چرا چنین کردی؟ حاطب گفت: خواستم بدان وسیله به مشرکان مکه خدمتی کرده باشم و بر آنها منتی گذاشته باشم! و گرنه من با اسلام پشت نکرده و مرتد نشدهام. حضرت حرف او را پذیرفت و از تقصیرش درگذشت. و به مردم نیز سفارش د کرد که با او به خوبی رفتار کنند. [1] . قال علی: بعثنی رسول الله (ص) و الزبیر و المقداد معی: قال: انطلقوا حتی تبلغوا روضه خاخ فان فیها امراه معها صحیفه من حاطب بن ابی بلتعه الی المشرکین. فانطلقنا
و ادرکناها و قلنا: این الکتاب؟ قالت: ما معی کتاب. ففشتها الزبیر و
المقداد و قالا: ما نری معه کتابا، فقلت: خدث به رسول الله (ص) و تقولان
لیس معها؟ لتخر جنه او لاجردنک. فاخرجته من حجزتها، فلما عادوا الی النبی
قال: یا حاطب! ما حملک علی هذا. قال اردت ان یکون لی ید عند القوم. و ما
ارتددت. فقال: صدق حاطب لا تقولوا به الا خیرا. [2] .
پی نوشت ها: (1)
این زن که موسوم به ساره است از معدود کسانی است که رسول خدا(ص) در جریان
فتح مکه مهدور الدم اعلام کرد.اما بنا به روایت ابن اسحاق، برای او از
پیامبر امان گرفتند و زنده ماند تا اینکه بعدها زیر دست و پای اسبی کوبیده و
کشته شد. (تاریخ پیامبر اسلام، ص 563. [2] بحار، ج 18، ص 110.
نام کتاب : دانشنامه امام علی علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان جلد : 1 صفحه : 1609