responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه امام علی علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان    جلد : 1  صفحه : 1387
قهرمان نامی عرب‌

قریش و شماری از تیره‌های مهتلف عرب، همداستان شدند و با هم پیمان بستند که از راه خود بازنگردند، تا آنکه رسول خدا (ص) و همراهان او را از فرزندان عبدالمطلب (به هر که دست یافتند) هلاک سازند. به همین منظور با همه توان و توشه خود به راه افتادند و در نزدیکی شهر مدینه اردو زدند. آنان از این لشکرکشی خشنود بودند و فتح و پیروزی را برای خو پیش بینی می‌کردند و آن را قطعی می‌دانستند.
فرشته وحی جبرئیل، رسول خدا را از توطئه و نیرنگ مشرکان آگاه ساخت. پیامبر خدا (ص) برنامه حفر خندق و کندن گودالها را برای حفظ جان خود و یاران و عموم مهاجران و انصار به اجرا گذاشت. پس از اینکه کار خندق پایان گرفت، قریش و گروههای مهاجم سر رسیدند و بر آن سوی خندق ما را در محاصره خود گرفتند. و از آنجا که خود را در موفعیت برتر، و ما را در شرایط ضعف و ناتوانی می‌دیدند، تهدید می‌کردند (و مانور می‌دادند).
پیامبر خدا (ص) هم از این سوی، آنها را به اطاعت فرمانبرداری خدا دعوت می‌نمود و گاه آنها را به حرمت نسب و پیوند خویشاوندی سوگند می‌داد (که دست از شرارت باز دارند) اما در مقابل از قریش و همراهان، جز انکار و سرکشی دیده نمی‌شد.
آن روز، قهرمان نامی قریش و جهان عرب، عمرو بن عبدود بود که شهره آفاق بود. او همچون شتری مست نعره می‌کشید و فریاد می‌کرد و رجز می‌خواند و از جمع مسلمین هماورد می‌طلبید، و گاه به نشانه فتح و غلبه، نیزه خود را حرکت می‌داد و شمشیرش را به چرخش در می‌آورد.
هیچ کس توان رویارویی و پیکار با او را در خود نمی‌دید و امید چیره شدن و غلبه یافتن بر او را نداشت.
از سوی دیگر، عمرو هم نه فتوت و مردانگی در او بود تا به هیجانش د آورد و نه در دل ایمان و بصیرتی داشت تا از اقدام خود منصرفش گرداند.
پیامبر خدا (ص) مرا بر پا داشت و با دست مبارک، دستار بر سرم بست. و ذوالفقار را که به آن حضرت تعلق داشت، به من عطا فرمود و مرا روانه پیکار با عمرو کرد.
زنان مدینه که آوازه شجاعت و دلاوری حریف را شنیده بودند، از ترس د اینکه من مغلوب شوم؛ می‌گریستند. اما خواست خدا چنین بو که من بر او چیره شوم و او را از پای درآورم. البته او هم ضربتی بر سر من فرود آورد (در اینجا حضرت آثار باقی مانده زخم آن ضربت را به حاضران نشان دادند).
مشرکان به خاطر سابقه شجاعت و جنگ آوری که از من به یاد داشتند و اکنون نیز با به هلاکت رسیدن عمرو بن عبدود که عرب همتایی برای او نمی‌شناخت چاره‌ای ندیدند جز آنکه شکست را بپذیرند و با خواری و سرافکندگی بازگردند.قال علی (ع):... فان قریشا و العرب تجمعت و عقدت بینها عقدا و میثاقا لاترجع من وجهها حتی تقتل رسول الله (ص) و تقتلنا معه معاشر بنی عبدالمطلب، ثم اقبلت بحدها و حدیده حتی اناخت علینا بالمدنیه واثقه بانفسها فیما توجهت له.
فهبط جبرئیل علی النبی فانباه بذلک. فخندق علی نفسه و من معه من المهاجرین و الانصار فقدمت قریش فاقامت علی الخندق محاصر لنا.تری فی انفسها القوه و فینا الضعف، ترعد و تبرق و رسول الله (ص) یدعوها الی الله عزوجل و یناشدها بالقرابه و الرحم فتابی و لایزیدها ذلک لا عتوا.
و فارسها و فارس العرب یومئذ عمرو بن عبدود یهدر کالبعیر المغتلم یدعو الی البراز و یرتجز و یخطر برمحه مره و بسیفه مره لایفدم علیه مقدم و لایطمع فیه طامع. لا حمیه تهیجه و لا بصیره تشجعه.
فانهضنی الیه رسول الله (ص) و عممنی بیده و اعطانی سیفه هذا ضرب بیده الی ذی الفقار فخرجت الیه. و نسا اهل المدینه بواکی اشفاقا علی من ابن عبدود. فقتله الله عزوجل بیدی و العرب لاتعد لها فارسا غیره و ضربنی هذه الضربه و او ما بیده الی هامته فهزم الله قریشا و العرب بذلک و بما کان منی فیهم من النکایه. [1] .


پی نوشت ها:
(1) خصال، ص 417؛ بحار، ج 20، ص 243 و ج 38، ص 171؛ اختصاص، ص 160.

نام کتاب : دانشنامه امام علی علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان    جلد : 1  صفحه : 1387
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست