responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه امام علی علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان    جلد : 1  صفحه : 1238
عزل فرماندار برای چند کیلو گندم

زنی به نام «سوده همدانی» از شیعیان امام بود، درجنگ صفین برای تشجیع سربازان و فرزندان دلاورش، اشعار حماسی می‌خواند،
که سخت بر معاویه گران آمد و نام اورا ثبت کرد،
روزگار گذشت و امام علی‌علیه السلام به شهادت رسید، وفرماندار معاویه بُسر بن ارطاة، برشهر همدان مسلّط گشت،
و هرچه می‌خواست انجام می‌داد،
و کسی جرئت اعتراض یا مخالفت را نداشت سرانجام سوده، سوار بر شتر به دربار معاویه در شام رفت، واز قتل وغارت وفساد فرماندار به معاویه شکایت کرد.
معاویه او راشناخت وسرزنش کرد، و گفت:
یاد داری که در جنگ صفّین چه می‌کردی؟
حال دستور می‌دهم تو را سوار بر شتری برهنه تحویل فرماندارم بدهند تا هرگونه دوست دارد، با تو رفتار کند؟
سوده، در حالی که اشک می‌ریخت این اشعار را خواند:
صلّی اِلاله علی جسم تضمّنه
قبر فاصبح فیه العدلُ مدفوناً
قد حالف الحق لایبغی به بدلاً
فصار بالحق والایمان مقروناً
«خدایا درود برپیکر پاکی فرست که چون دفن شد عدالت هم دفن شد،
و خدا سوگند خورده که همتائی برای او نیاورد، و تنها او با حق و ایمان همراه بود»
معاویه با شگفتی پرسید:
چه کسی را می‌گوئی؟
و این اشعار را پیرامون چه شخصی خواندی؟
سوده گفت:
علی‌علیه السلام را می‌گویم که چون رفت، عدالت هم رفت.
معاویه! فرماندار علی‌علیه السلام در همدان چند کیلو گندم از من اضافه گرفت، به کوفه رفتم وقتی رسیدم که حضرت امیرالمؤمنین‌علیه السلام برای نماز مغرب بپاخاسته بود تا مرا دید نشست و فرمود:
حاجتی داری؟
ماجرا را شرح دادم، و گفتم
چند کیلو گندم مهم نیست، می‌ترسم فرماندار تو به سوی تجاوز و رشوه خواری پیش رفته آبروی حکومت اسلامی خدشه دار شود.
امام علی‌علیه السلام با شنیدن سخنان من گریست و گفت:
خدایا تو گواهی که من آنها را برای ستم به مردم دعوت نکردم.
سپس قطعه پوستی گرفت و بر روی آن نوشت:
بِسْم اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم، قَد جائَتْکُمْ بَینَةٌ مِنْ رَبِّکُمْ فَأَوفُوا الْکَیلَ وَ الْمِیزانَ، وَلا تَبخَسُوا النَّاسَ أَشْیائَهُم، وَ لا تُفْسِدُوا فِی الْأَرْضِ بَعْدَ إِصْلاحِها، [1] ذالِکُم خَیرٌ لَکُمْ مَنْ یقْبِضُهُ. وَالسَّلام
دلیل روشنی از طرف پروردگارتان برای شما آمده است؛ بنابراین، حقّ پیمانه و وزن را ادا کنید! و از اموال مردم چیزی نکاهید! و در روی زمین، بعد از آنکه (در پرتو ایمان و دعوت انبیاء) اصلاح شده است، فساد نکنید!
سپس دستور داد که:
کارهای فرمانداری خود را برّرسی و جمع آوری کن، تو را عزل کردم و به زودی فرماندار جدید خواهد آمد، و همه چیز را از تو تحویل خواهد گرفت.
نامه را به من داد، نه آن را بست، و نه لاک و مهر کرد، بلافاصله پس از بازگشت من به «شهر همدان» فرماندار عزل و دیگری به جای او آمد.
معاویه آن روز شکایت من از چند کیلو گندم اضافی بود، امّا امروز به تو شکایت کردم که فرماندار تو «بُسر بن ازطاة» شراب می‌خورد،
تجاوز می‌کند،
مال مردم را به یغما می‌برد
خون بی‌گناهان را می‌ریزد
و تو به جای اجرای عدالت و عزل فرماندار فسادگر، مرا تهدید به مرگ می‌کنی؟
و ادّعا داری که خلیفه مسلمین می‌باشی؟
معاویه در حالی که از عدالت حضرت علی‌علیه السلام و عشق و وفاداری پیروان او به شگفت آمده بود گفت:
هر چه سوده می‌خواهد به او بدهید، و او را با احترام به شهرش باز گردانید. [2] .


پی نوشت ها:
(1) سوره اعراف، آیه 85.
(2)
فصول المهمّة، ابن صباغ مالکی، ص 129 - و سفینة البحار، ج1، ص671 - و عقدالفرید، ج2، ص102 - و اعلام النساء ج 2 ص 207، و فصول المائة ج 5 ص 565.

نام کتاب : دانشنامه امام علی علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان    جلد : 1  صفحه : 1238
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست