نام کتاب : دانشنامه امام علی علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان جلد : 1 صفحه : 1054
شعار و شعور
ملتهائی که با تجاوزگران میجنگند و آنها را در هم میکوبند...
جنبشهائی که در راه بازگرفتن حقوق از دست رفتهی خود قربانی میدهند و هدف
مقدس خود را تحقق میبخشند. مردانی که در کارزارها جانبازی میکنند و پیروز میشوند... آیا
آنها با ما تفاوتی دارند؟ یا اینکه با ما همانندند و تنها تفاوتشان با ما
در این است که برای پیروز شدن عزمی استوار دارند و آمادهاند که در راه آن
فداکاری کنند. بدیهی است که میان آدمیان تفاوتی نیست، همگی بشر هستند، تفاوت تنها در «اراده»، «عزم» و «آمادگی برای تحمل سختیها» است. آنها که در زندگی پیروز میشوند، «متحد هستند» و «گفتارشان با کردار همراه است». در حالیکه ما از دل و اندیشه پراکندهایم هر چند بظاهر بدنهایمان متحد و یگانه به نظر میرسد. چنانکه امام علی (ع) گفته است: ایها
الناس المجتمعه ابدانهم، المختلفه اهواوهم، کلامکم یوهی الصم الصلاب، و
فعلکم یطمع فیکم الاعداء! تقولون فی المجالس: کیت و کیت، فاذا جاء القتال
قلتم: حیدی حیاد، ما عزت دعوه من دعاکم، و لا استراح قلب من فاساکم،... «ای
مردم، شما آن کسانید که بدنهاشان با هم است و دلهاشان پراکنده! (هیچ
اندیشه و آرمان یگانهای شما را به هم پیوند نمیدهد). گزافهگویی شما،
خاره سنگ را درهم میشکند (در سخنرانی دشوارترین موانع را از پیش پا بر
میدارید) اما کردارتان، دشمنان را در شما به طمع میاندازد. در انجمنهای
خود لاف زنان میگویید: چنین و چنان خواهیم کرد (انتقام میگیریم...
میجنگیم... پیروز میشویم) و به هنگام کارزار میپرسید: گریزگاه کجاست؟
(از برابر جنگجویان فرار میکنید). دعوت کسی که شما را فرامیخواند
اجابت نمیشود و دل آنکه غمخوار شماست روی آرامش نمیبیند. پیوسته بهانه
جوئی میکنید (با دستاویزهای فریبنده از نبرد میگریزید) و مانند بدهکاری
که بدون سبب وام خویش را ادا نکند، مهلت بیجا میطلبد. فرومایهی ذلیل
نمیتواند بیداد را دفع کند. و حق جز با کوشش به دست نمیآید (و کوشش
همانا فعالیت پیگیر است نه گفتار میان تهی). وقتی پاسدار خانهی خود
نباشید، پس، از کدام خانه دفاع خواهید کرد؟! و پس از من با کدامین پیشوا به
نبرد خواهید رفت؟ به خدا سوگند مغرور کسی است که شما او را
فریفتهاید، و خدا گواه است که هر که شما را به دست آورد تیری بینصیب (که
هرگز به آماج نخواهد نشست) به دست آورده است. و آن کسی که به دستیاری شما
تیراندازی کند تیرهای او همه بیشانه و پیکان است (و از تیرهای معیوب و
شکسته در کارزار چه کاری ساخته است؟) به یگانگی خدا، از این پس دیگر نه سخن شما را باور میکنم، نه از شما چشم یاری دارم، و نه دشمن را به وجود شما بیم میدهم! آیا شما را چه شده است؟ داروی دردتان چیست؟ راه درمانتان کدام است؟ آن قوم نیز مردانی چون شمایند. آیا سخن میگویید بی آن که معنای آن را بدانید؟ در بیخبری به سر میبرید و پرهیزگاری را به کنار گذاشتهاید (و عواقب آن را نمیپایید)؟ خواهان برتری هستید بی آن که شایستگی آن را داشته باشید؟» [1] .