محلّا مجزوم مىباشد و جمله « فان يكن اهلك الخ» معطوف است
به جمله « لا تجعلن اكثر شغلك الخ» لذا محلّى از اعراب ندارد.
واو: عاطفه و شرح تجزيه آن گذشت.
ان: حرف شرط و شرح آن گذشت.
يكونوا: فعل مضارع، صيغه جمع، مذكّر، غائب، ثلاثى مجرّد از باب نصر،
ينصر، از باب اصول، اجوف واوى، معرب، مشتق، متصرّف، فعل اخبارى، عام، از افعال غير
قلوب، ناقص، فعل شرط، مجزوم به « ان » در اصل « يكونون » بود و پس از دخول « ان » بر آن « نونش » بجزمى ساقط گرديد، ضمير جمع اسم آن مىباشد.
اعداء: اسم، صحيح الآخر، مشتق، صفت مشبّهه، متصرّف، معرب، منصرف،
ثلاثى مجرّد، جمع مكسّر و مفردش « عدوّ » مىباشد، نكره، غير منسوب، مكبّر، مذكّر، ذات،
غير مصدر، خبر براى « يكونوا » فلذا منصوب است، مضاف به « اللّه » و اضافهاش از قبيل اضافه لفظيّه است.
قواعد صرف و نحو و روش تجزيه و تركيب ؛ ص219
لّه: مضاف اليه براى « اعداء » مجرور، شرح تجزيه آن قبلا گذشت.