هم: اسم، صحيح الآخر، مضاعف، جامد، متصرّف، معرب، منصرف، ثلاثى
مجرّد، مفرد، معرب باضافه و اضافهاش به « كاف » از قبيل اضافه معنوى بتقدير « لام » مىباشد، لذا از آن كسب تعريف كرده است مكبّر، مذكّر، مجازى،
معنا، مصدر، مرفوع تا مبتداء باشد.
واو: عاطفه و عطف آن از قبيل عطف مصاحب مىباشد.
شغلك: مضاف و مضاف اليه، معطوف به « شغلك » و شرح تجزيه آن قبلا گذشت.
باء: حرف جرّ، بمعناى « مع » .
اعداء: مجرور به « باء » متعلّق به « همّ » و « شغل » بنحو تنازع، ظرف لغو، مضاف و شرح تجزيه آن
قبلا گذشت.
اللّه: مضاف اليه براى « اعداء » و شرح تجزيه آن قبلا گذشت و جمله « فما همّك الخ» جواب است براى
شرط جازم يعنى « ان » فلذا محلّا مجزوم است و جمله « ان يكونوا الخ» معطوف است به « ان يكن الخ» فلذا محلّ از
اعراب ندارد.