تجزيه هر دو جزء قبلا گذشت، معطوف به « اهلك » بنابراين مرفوع بوده و اين اعراب در آن تبعى است.
اولياء: اسم، ممدو، مشتق، صفت مشبّهه، متصرّف، معرب، منصرف، ثلاثى
مجرّد، جمع مكسر و مفردش « ولىّ » مىباشد نكره، غير منسوب، مكبّر، مذكّر، ذات،
غير مصدر، خبر براى « يكن » فلذا منصوب است، مضاف به « اللّه » و اضافهاش از قبيل اضافه لفظيّه است.
اللّه: تجزيه آن قبلا گذشت، مضاف اليه براى « اولياء » ، مجرور.
فاء: حرف، غير عامل، مبنى بر فتح، رابط جواب.
انّ: حرف، عامل نصب و رفع، مبنى بر فتح، حرف تأكيد.
اللّه: شرح تجزيه آن گذشت، منصوب تا اسم باشد براى « انّ » حرف، غير عامل، مبنى بر سكون، نافيه.
يضيع: فعل مضارع، مفرد، مذكّر، غائب، ثلاثى مجرّد، از باب ضرب، يضرب،
از باب اصول، اجوف يائى، معرب، مشتق، متصرّف، فعل اخبارى، خاص، از افعال غير قلوب
تام، متعدّى بيك مفعول، ضمير « هو » در آن مستتر است باستتار وجوبى و فاعل آن
مىباشد، خبر براى « انّ » .
اوليائه: مضاف و مضاف اليه، مفعول براى « لا يضيع» و شرح تجزيه هر دو
جزء آن قبلا گذشت، جمله « فانّ اللّه لا يضيع اوليائه» جوال شرط جازم بوده لذا