حرف، غير عامل، مبنى بر فتح، عاطفه، و عطفش از قبيل عطف مصاحب
مىباشد.
ولدك: مركّب از « ولد » و « كاف » .
ولد: اسم، صحيح الآخر، مشتق، صفت مشبّهه، متصرّف معرب، منصرف، ثلاثى
مجرّد، مفرد، معرف به اضافه و اضافهاش به « كاف » اضافه لفظيّه مىباشد، غير منسوب، مكبّر، مذكّر، ذات، غير مصدر،
مجرور تا معطوف باشد بر « اهلك » بنابراين اعرابش تبعى است.
جمله « لا تجعلنّ» با مفعولهايش، جلمه مستأنفه بوده و محلّى از اعراب
ندارد.
فاء: حرف، غير عامل، عاطفه و مفيد ترتيب ذكرى است، مبنى بر فتح.
ان: حرف، عامل جزم، شرطيّه، مبنى بر سكون.
يكن: فعل مضارع، مفرد، مذكّر، غائب، ثلاثى مجرّد از باب نصر، ينصر،
از باب اصول، اجوف واوى، معرب، مشتق، متصرّف، فعل اخبارى، عام، از افعال غير قلوب،
ناقص، فعل شرط، مجزوم به « ان » در اصل « يكون » بود و پس از دخول « ان » بر آن « نونش » ساكن شد سپس « واو » را بالتقاء ساكنين حذف كردند « يكن » شد.
اهلك: تجزيه هر دو جزء قبلا گذشت، اسم براى « يكن » .