حكيم طبيعى فاعل خواند.
پ س طبيعيّون فاعل را بر كسى اطلاق مىكنند كه مادّه و صورت شيئ را ايجاد
كرده بلكه مادّه موجود را از حالى بحال ديگر حركت دهد.
الهيّون نيز بسيار ديده شده فاعل را بهمين معنا اطلاق كردهاند چ نان چ ه
مىگويند نجّار فاعل تخت و آتش فاعل احراق است ولى اين اطلاق نه بملاحظه
الهى بودن ايشان باشد.
و در كتاب الهى بهمين معنا اشاره شده كه فرموده است:
افرأيتم ما تمنون، ءانتم تخلقونه ام نحن الخالقون تا آخر آيات سهگانه.
شرح فارسى:
توضيح
تبصره
حكماء بر دو دستهاند: الهيّون، طبيعيّون.
الهيّون: حكمائى را گ ويند كه از علم الهى صحبت نمايند چ نان چ ه طبيعيّون
فرقه ديگرى از ايشانند كه از علم طبيعى بحث مىكنند.
علم الهى: عبارتست از علم باحوال و حقائق موجوداتى كه بتاتا بمادّه
احتياجى نداشته باشند چ ه در وجود ذهنى و چ ه در وجود خارجى مانند وجود
حقتعالى و عقول و كلّيّه مجردات محضه و از آن بعلم اعلى و فلسفه اولى و ماوراء
الطّبيعه يا متافيزيك نيز گ اهى نام مىبرند.
علم طبيعى: عبارتست از علم به امورى كه در وجود خارجى و ذهنى بمادّه
محتاج باشند همچون علم بجواهر و اجسام نظير سبب، انار و امثال آن كه احيانا از
اين علم بعلم ادنى نيز اسم برده شده است.
در اين تبصره مرحوم مصنّف باصطلاح هر كدام از دو دسته در باب فاعل
اشاره نموده و مىفرمايد:
الهيّون فاعل را به معطى وجود و طبيعيّون به معطى حركت اطلاق مىنمايد.
قوله: ماهيّة: بنا بر اصالت ماهيّت چ نان چ ه قوله وجودا اشاره است به مبناى
قائلين باصالت وجود.