حيثيّت تقييديّهاى نمىباشد نه در ظرف حارج و نه در وعاء ذهن بلكه مناط
موجوديّت همان اتّحاد ماهيّت با مفهوم موجود مىباشد.
ولى در عين حال بايد بگوئيم بيضاء كجا و حرباء كجا.
شرح فارسى:
توضيح
قياس مختار مصنّف (ره) با مختار سيّد مدقّق
سپس در مقام سنجش اين دو قول با هم مىفرمايد:
اگرچه ايشان با ما از نظر ثبوت شيئ بودن موافق است و اشكال تسلسل را
با اين بيان دفع نموده لكن مبناى ما بر اصالت وجود و جواب ايشان به مذهب
اصالت ماهيّت تقرير شده لذا در اصل تقرير جواب از دو جهت با هم اختلاف
داريم:
1- ما ماهيّت را با وجود حقيقى متّحد مىدانيم ولى ايشان بلحاظ اينكه
براى وجود اصالتى قائل نيست تا فرد برايش تصوّر كند لا جرم ماهيّت را با مفهوم
موجود متّحد مىداند.
2- مناط اتّحاد ماهيّت با وجود از نظر ما اعتباريّت و لا متحصّل بودن
ماهيّت است بطورى كه اگر در خارج اصالت و محاذى مىداشت مجبور بوديم آن
را منضمّ بوجود بدانيم نه متّحد ولى از نظر ايشان جهت اتّحاد اين است كه چ ون
وجود اصالت و هويّتى ندارد قهرا فرد ذهنى و خارجى نيز نداشته تا بتواند ماهيّت را
مقيّد خارجى يا ذهنى نمايد بلكه آنچه در خارج هست ماهيّت موجوده است
بطورى كه مفهوم موجود منتزع از آنست نه چ يزى عارض بر آن.
قوله: و لكن اين البيضاء من الحرباء: در اقرب الموارد آورده كه حرباء (بكسر
حاء با الف ممدوده) حيوانى است كه از عظايه (مارمولك) بزرگتر است و آفتاب را
مىپرستد و كنيهاش ام حبين است چ نان چ ه ابن اثير نيز در مرصع ذكر نموده و به آن
ضرب المثل آورند در امور تقلّبى و قلّابى.