دليل اوّل
قبل از تقرير اين دليل مقدّمهاى ذكر ميشود:
در بخش منطق گ فته شد قضيّه فعليّه آنستكه محمول در يكى از ازمنه براى
موضوع ثابت باشد مانند اينكه بگوئيم:
كلّ انسان متنفّس بالفعل.
( يعنى ضرورى و قطعى است كه تمام مردم در يكى از سه زمان تنفّس
مىكنند).
و از اين قضيّه بمطلقه عامّه نام ميبرند.
و اين نحو از ثبوت محمول براى موضوع ضرورى و بديهى است چ ه آنكه
يكى از افراد آن قضيّه ضرورت بشرط محمول است يعنى قضيّهايكه محمول را ثابت
كنيم براى موضوع در زمان ثبوتش براى آن يا بشرط ثبوتش براى آن و بهرحال بر اين
قضيّه صدق مىكند كه محمول براى موضوع ثابت است در يكى از ازمنه سهگانه پ س
ميتوان گ فت:
كلّ موجود بالضّرورة و كلّ معدوم معدوم بالضّرورة.
يعنى هر شيئى بشرط وجود يقينا و مسلّما وجود داشته چ نان چ ه هر چ يزى در
زمان عدمش حتما معدوم است.
با توجّه باين مقدّمه اكنون ميگوئيم:
هرگز حدوث مناط حاجت نمىتواند باشد زيرا حدوث عبارتست از وجود
لا حق بعد از عدم پ س در حال عدم بالضّرورة معدوم و ممتنع بوده و در زمان وجود
بداهة موجود و واجب ميباشد پ س ماهيّت به ملاحظه حدوثش ضروريّه است (هم
وجودش و هم عدمش) و قبلا گ فته شد كه ضرورت مناط غناء از سبب است پ س نه
تنها حدوث ملاك حاجت نيست بلكه مانع از آن نيز ميباشد لذا تا مادامى كه
ماهيّت را بلحاظ حال ذاتيش كه امكان باشد ملاحظه نكنيم ضرورت و وجوب كه
مقتضى غناء است مرتفع نشده و احتياج بسبب و علّت برايش حاصل نمىشود.
قوله: بشرط المحمول و فى زمانه: يعنى و فى زمان المحمول.