لها هذه الحالة فقط كانت ضروريّة و الضّرورة مناط الغناء عن السّبب
فالحدوث من حيث هو حدوث مانع عن الحاجة فما لم يعتبر حال الماهيّة
في ذاتها اعني امكانها الذّاتي لم يرتفع الوجوب و لم تحصل الحاجة الى
السّبب.
ترجمه: سپس مرحوم مصنّف ميفرمايد:
بر مطلوب و مدّعاى ما (كه مناط نياز بعلّت امكان است) شواهد و ادلّهاى در
دست است:
از جمله: ضرورت قضيّه فعليّه است و مقصود از قضيّه ضرورت فعليّه آن
قضيّهاى است كه محمول آن در يكى از سه زمان واقع باشد.
بيان و شرح
هر شبئى در حاليكه وجودش اعتبار و لحاظ مىشود ضرورى الوجود است
چ نانكه در حال اعتبار عدمش ضرورىّ العدم مىباشد و اين معنا ضرورت بشرط
محمول و در زمان محمول مىباشد.
و حدوث عبارتست از ترتب ايندو حالت (وجود و عدم) بر شيىء، حال اگر
بماهيّت بملاحظه اينكه اينحالت (ترتّب وجود و عدم بر آن) در آن است ملاحظه
كنيم حالت مزبور براى آن ضرورى مىگردد و ضرورت مناط غناء از سبب است،
پ س حدوث من حيث هو حدوث مانع از حاجت است لذا تا ماداميكه حال ذاتى
ماهيّت يعنى امكان ذاتيش را ملاحظه نكنيم وجوب و ضرورت مرتفع نشده و
احتياج به سبب حاصل نميشود.
شرح فارسى:
توضيح
مرحوم مصنّف براى تثبيت مدّعاى خود (علّت بودن امكان براى احتياج نه
حدوث) چ هار شاهد و دليل ذكر مينمايد.