تبصره
بحث در قديم زمانى از دو نظر ممكن است طرح شود:
1- از نظر عالم ثبوت در تصوّر.
2- بلحاظ عالم اثبات و تصديق.
امّا از نظر تصوّر مرحوم محقّق لاهيجى در شوارق ميفرمايد:
دليلى بر امتناع قديم زمانى بودن عقل نداريم بلكه اين امر از امور ممكنه
است زيرا ادلّهايكه حضرات براى حدوث اجسام اقامه كردهاند تمام مبنى بر حركت
و سكون است و از ايندو منتقل بحدوث آنها شدهاند و بملاحظه عدم جريان اين ادّله
در مجردّات همچون عقل نميتوان باين ادلّه اثبات حدوث آنها را نمود و حاصل اين
بيان تا اينجا اينستكه قديم زمانى ثبوتا محال نيست و امّا اينكه آيا در خارج تحقّق
پ يدا نموده است يا نه هر كدام از نفى و اثباتش محتاج بدليل است.
امّا از نظر اثبات: مرحوم محقّق طوسى در تجريد ميفرمايند:
لا قديم سوى اللّه تعالى (غير از حقتعالى قديمى نيست).
و شرّاح نفى قدمت را هم بلحاظ ذات و هم باعتبار زمان معنا كرده و
گ فتهاند:
غير از وجود واجب كه هم قديم ذاتى است و هم زمانى موجود ديگرى
چ نين نيست بلكه تمام موجودات حادث زمانى هستند زيرا تمام ماى سوى اللّه ممكن
بوده و هر ممكنى حادث است هم بحسب زمان و هم بملاحظه ذات، چ نان چ ه بهمين
دليل مرحوم آية اللّه على الاطلاق علّامه حلّى در كشف المراد علّت آورده است.
مؤلّف گ ويد:
بنظر ما نيز چ نين است و اينكه بعضى مانند مصنّف و پ اره ديگرى از
حكماء عقل را حادث ذاتى و قديم زمانى دانستهاند كلام صحيحى نيست زيرا تمام
موجودات ممكنه مخلوق حقتعال بوده و كلّيّه مخلوقات فعل باريتعالى هستند و
فعل حضرتش يا عين اراده او است يا اثر اراده و بهر تقدير مستند باراده است و عقيده
صحيح در اين باب آنستكه اراده خداوند از صفات فعل و جزء حوادث است نه