اگر ممكن در حال بقائش به مؤثّر محتاج باشد پ س تأثيرش يا در وجودى
است كه قبل از اينحالت برايش حاصل بوده كه در اينصورت تحصيل حاصل
است و يا در وجود جديد حادث ميباشد و اين بر خلاف فرض است زيرا كلام در
بقاء بوده نه در حدوث.
و حاصل جواب از اين اشكال آنستكه:
تأثير در امر جديد است ولى اين امر جديد استمرار و اتّصال همان وجود
اوّل ميباشد نه آنكه امرى منفصل از اوّل محسوب شود تا در نتيجه خلاف فرض
لازم آيد.
شرح فارسى:
توضيح
اشكال و جواب
امّا تقرير اشكال:
اگر ممكن در بقاء به مؤثّر محتاج باشد، اثر مؤثّر يا اينستكه وجود حاصل
در زمان اوّل را در ازمنه بعدى ايجاد ميكند كه در اينصورت تحصيل حاصل است
يا وجود جديد و حادثى را و اين نيز صحيح نيست زيرا خلاف فرض است براى
اينكه بقاء ممكن معنايش ايجاد وجود جديد نيست.
امّا تقرير جواب:
اثر مؤثّر در ايجاد امر جديد است لكن مراد از آن استمرار وجود اوّل است نه
امر منفصل و جداى از وجود حاصل در زمان اوّل تا خلف پ يش بيايد.
شرح عربى: و لمّا تمسّكوا بمثال البناء و البنّاء هدمنا بنائهم عليهم بانّ:
مثل المجعول للشّيىء، و حاله، كفىء، اى كمثل الفيئ للشّاخص فانّه
تبع محض له يحدث بحدوثه و يبقى ببقائه و يدور معه حيثما دار و البنّاء
ليس علّة موجدة بل حركات يده علل معدّة لاجتماع اللّبنات
و الاخشاب و ذلك الاجتماع علّة لشكل ما ثّم بقاء ذلك الشّكل فيها