قسم اوّل را مشاهدات ظاهريّه گ ويند مانند اينكه گ وئيم: خورشيد تابان
است.
و قسم دوّم را مشاهدات باطنيّه خوانند، مثل اينكه مىگوئيم: براى ما
گ رسن گ ى و تشنگى است.
3- تجربيّات: و آن قضاياى بديهيّهايست كه تصديق آنها محتاج به برهان
نبوده، لكن متوقّف بر مقدّمات حاصله از راه تجربه و تمرين باشد چ نان چ ه گ وئيم:
سكنجبين براى ازاله صفراء نافع است.
4- حدسيّات: و آن قضاياى بديهيّهايست كه تصديق آنها محتاج باقامه
برهان نيست ولى متوقّف بر مقدّمات حدسى باشد چ نانكه گ وئيم: نور ماه از خورشيد
5- متواترات: و آن قضاياى بديهيّهايست كه تصديق آنها نياز باقامه دليل
ندارد ولى متوقّف بر مقدّمات مسموعه باشد چ نان چ ه گ وئيم:
شهر مكّه معظّمه موجود است.
6- فطريّات: و آن قضاياى بديهيّهايستكه تصديق آنها احتياج باقامه برهان
ندارد، ولى توقّف بر مقدّمات فطريّه داشته باشد چ نان چ ه گ وئيم:
عدد چ هار زوج است.
و چ نان چ ه ملاحظه ميشود تمام اين شش قسم در عدم احتياج به برهان با هم
مشترك هستند ولى فارقى بين قسم اول (اوّليات) و پ نج قسم اخير است و آن
اينستكه در قسم اوّل علاوه بر آن احتياج به مقدّمه ديگرى نيست بخلاف پ نج قسم
ديگر حال با توجّه باين مقدّمه، گ وئيم:
مدّعاى مصنّف (ره) اينستكه احتياج ممكن به مؤثّر از جمله قضاياى اوليّه
است يعنى نه نياز باقامه دليل داشته و نه متوقّف بر تصوّر مقدّمهاى ميباشد.
اشكال و جواب
امّا تقرير اشكال: قضيّه: « ممكن محتاج به مؤثّر است» كه ادّعاى اوليّت