نسبة الشّيئ الى ما يحيط به بحيث لينتقل بانتقاله و بهذا يفترق عن الاين
اذ لا ينتقل المحيط بانتقال المحاط هناك و الاحاطة اعمّ من التّامّة و
غيرها فيشمل التّعمّم و التّنعّل كالتّقمّص و التّجلبب.
ترجمه:
فصل در بيان اعراض نسبيّه از جمله آنها «اين و متى» مىباشد
هيئتى كه از بودن شيئ در مكان حاصل مىشود « اين » مىباشد.
البتّه وقتى گ فتيم « هيئت » اشاره كرديم باينكه هيئت خاصّه و بودن
مخصوص مراد و مقصود است و مجرّد نسبت شيئ به مكان منظور نيست و در نظائر
اين مقوله از مقولات ديگر نيز امر چ نين مىباشد.
و متى هيئتى است كه از بودن شيئ در زمان حاصل مىشود.
و بودن شيئ در زمان البتّه اعمّ است از اينكه در آن بوده يا در حدّى از آن
قرار گ رفته مثل اينكه در « آن » و لحظه واقع شده باشد همچون وصولات و مماسات و
غير ايندو از آنيّات فلذا از اين امور به كلمه « متى » سؤال مىشود.
و نيز معلوم باشد بودن شيئ در زمان اعمّ است از اينكه بر وجه انطباق بوده
همچون حركت قطعيّه يا بر غير وجه انطباق باشد نظير حركت توسّطيّه.
و از جمله اعراض نسبى جده مىباشد و آن هيئتى است كه بخاطر چ يزى
است كه احاطه به چ يز ديگر دارد.
بنابراين نسبت دادن هيئت بخاطر ادنى ملابست مىباشد.
و ممكنست كلمه « ماء » در « ما يحيط» موصوله نبوده بلكه مصدريّه باشد
بنابراين معناى عبارت چ نين مىشود:
جده هيئتى است كه بجهت احاطه داشتن چ يزى بچيز ديگر حاصل