قار الذّات: آن است كه اجزاء مفروضه آن با هم در يك آن موجود باشند
همچون مقادير ثلاث (خطّ، سطح، جسم).
غير قار الذّات: آن است كه چ نين نباشند بلكه اجزاء بتدريج در خارج
محقّق شوند بطورى كه هر جزئى از آن كه موجود شود جزء قبلى منعدم گ ردد
همچون زمان و حركت.
قوله: جسم تعليمى: عبارتست از عرضى كه قائم به جسم طبيعى باشد و آن
نفس ابعاد سهگانه است پ س قهرا جسم طبيعى عبارت از جوهرى مىشود كه محلّ
تقوّم و تحصّل ابعاد مىگردد لذا فرق بين اين دو اين است كه جسم تعليمى از مقوله
عرض است ولى جسم طبيعى جوهر مىباشد و نيز فرق ديگر اين است كه جسم
تعليمى قابل تغيير و تبدّل است ولى جسم طبيعى چ نين نيست.
قطب الدّين در درّة التّاج در شرح اين فرق گ ويد:
و فرق ميان اين مقادير و ميان جسم طبيعى آن است كه هر يكى از اين
مقادير متبدّل مىشود بر جسمى واحد با آنكه آن جسم بحال خود باشد بى تبدّلى و
متبدّل غير غير متبدّل باشد، نمىبينى كه پ اره موم را چ ون مشكّل كنى به اشكال
مختلف چگ ونه طول او زيادت مىشود يكبار و كم مىشود ديگر بار و همچنين
عرض و عمق آن با آنكه جسميّت او در جميع احوال همانست كه بود پ س هر يكى
از خطّ و سطح و عمق عرض باشند در جسم انتهى.
متن: « 330، 329، 328 »
و ليس كمّ قابل الضّدّيّة
انواعه تؤخذ تعليميّة
و اخصص به وجود ما يعدّه
كما التّساوي خصّه و ضدّه
كذا نهاية و لا نهاية
فى الجسم فادروا يا اولى الدّراية
تجزيه و تركيب
ليس: از افعال ناقصه و « كم » اسم آن و « قابل الضّدّيّة» خبر آن مىباشد.