ثانيا: قسم محتاج به جواب است نه شرط فلذا در مثال اوّل « لاكرمتك » در مثال دوّم « لاهجرتّك »
در لفظ جواب براى قسم بوده نه اينكه جزاء شرط باشند.
ثالثا: بر سر جمله جواب بايد « لام » يا اداتى كه بر سر جواب قسم مىآورند، آورد چنانچه در دو مثال
مذكور مشاهده مىشود
6- و امّا استخراج حروف شرط از آيات مذكور و تعيين شرط و جزاء آنها:
الف: « ان » حرف شرط و « كنتم تحبّون» فعل شرط و « فاتّبعونى » جزاء شرط مىباشد
ب: « لو » حرف شرط و « شاء الله» فعل شرط بوده و « لجعلكم » جواب شرط مىباشد
ج: « ان » حرف شرط و « ينتهوا » فعل شرط و « يغفر » جواب شرط مىباشد و نيز « ان » دوّم حرف شرط و « يعودوا » فعل شرط و « فقد مضت» جواب شرط مىباشد
د: « ان » حرف شرط و « يمسك » فعل شرط و « فهو على كلّ شى قدير» جواب شرط مىباشد.
ه: « لو » حرف شرط و « نشاء » فعل شرط و « لجعلناه » جواب شرط مىباشد.
و: « لو » حرف شرط و « نشاء » فعل شرط و « جعلناه » جواب شرط مىباشد.
ز: « ان » حرف شرط و « خفتم » فعل شرط و « فسوف يغنيكم» جواب شرط مىباشد
7- و اما تركيب دو آيه مذكور:
الف: ان، حرف شرط، تجتنبوا، فعل و فاعل، فعل شرط، كبائر، مفعول براى « تجتنبوا » موصوف، ما، موصوله، صفت براى « كبائر » ، تنهون، فعل مجهول با نائب فاعلش صله براى « ما » ، عنه، جار و مجرور، متعلق به « تنهون » ظرف لغو، نكفّر، فعل و فاعل، جواب شرط، لفظا و محلّا مجزوم است،
عنكم، جار و مجرور، متعلّق به « نكفّر » ظرف لغو، سيئاتكم، مضاف و مضاف اليه، مفعول
براى « نكفّر » ، واو، عاطفه