3- در صورتى كه فاعل فعل جمع مكسّر باشد فعلش را هم مىتوان مذكّر آورد
مانند قام الرّجال و هم به صيغه مؤنث يعنى جايز است بگوئيم: قامت الرّجال.
4- در صورتى كه فاعل فعل ضمير باشد در صورت تثنيه يا جمع بودن ضمير فعل
را نيز بايد به صيغه تثنيه يا جمع آورد مانند: الزّيدان ضربا و الزّيدون ضربوا.
5- امّا استخراج فاعل و مفعول از جملات ذيل:
الف: كلمه « المؤمنون »
فاعل است براى « افلح »
ب: كلمه « اللّه » فاعل است براى « ضرب » و « مثلا » مفعول آن است و ضمير مستتر « هو » فاعل است براى « لا يقدر» كه به « عبدا » بر مىگردد.
ج: ضمير « انت » فاعل است براى « اخفض » و « جناح » مفعول آن است و ضمير « انت » فاعل است براى « قل » و جمله « ربّ ارحمهما» مفعول آن است كه
اصطلاحا مقول « قول » مىگويند و نيز ضمير « انت » فاعل است براى « ارحمهما » و ضمير « هما » مفعول آن مىباشد و همچنين ضمير « هما » فاعل است براى « ربيّا » و ضمير « ى » مفعول آن مىباشد.
د: ضمير « انت » فاعل است براى « ادخلى » در هردو موضع و « جنّتى » مفعول ادخلى دوّم مىباشد
ه: كلمه « اعداء » فاعل است براى « فرح » (البته كلمه « فرح » شبه فعل است كه با اعتماد بر حرف نفى در فاعل
عمل رفع نموده است.
و: كلمه « عصفور » فاعل است براى « واقف » كه شبه فعل بوده و با اعتماد بر حرف استفهام در آن عمل رفع كرده
است
ز: جمله « انّ البقى وخيم العابة» در تأويل مفرد بوده تا فاعل باشد براى « شاع » و « انتم » فاعل است براى « راغب » كه اسم فاعل يعنى شبه فعل است و با اعتماد بر حرف نفى در فاعل عمل
رفع كرده است.