6- « عن » به معناى مجاوزت و « على » براى « استعلاء » مىباشد مانند: رميت السّهم عن القوس و نظير: زيد على السطح.
7- زمانى كه كلمه « من » بر سر على و « عن » درآيد اين دو اسم مىباشند مانند: جلست من عن يمينه (نشستم از
جانب راست او) و نظير: نزلت من على الفرس (پائين آمدم از بالاى اسب)
8- كاف براى تشبيه كردن مىآيد مانند: زيدد كعمرو (زيد شبيه به عمرو
است)
و گاهى هم زائده و براى تأكيد استعمال مىشود مانند: ليس كمثله شيئ
9- مذ و منذ داراى دو معنا مىباشند:
الف: ابتداء زمان ماضى چنانچه در ماه شعبان مىگوئى: ما رأيته مذ رجب
(نديدم او را از اوّل ماه رجب).
ب: ظرفيت در زمان حاضر مانند: ما رأيته منذ يومنا (نديدم او را از
ابتداء امروز)
10- سه حرف جار بوده كه براى استثناء استعمال مىشوند آنها عبارتند از:
حاشا و عدا و خلا مانند: جائنى القوم خلا زيد يا حاشا عمرو و يا عدا بكر.
11- امّا استخراج « واو » و « تاء » و « على » و « كاف » و معانى آنها در جملات مذكور:
الف: « واو » عاطفه بوده و « على » در هردو موضع به معناى استعلاء است و مىتوان آنرا در دوّمى به
معناى « فى » دانست.
د: « كاف » به معناى تشبيه است
ه: « على » به معناى « استعلاء » و « واو » به معناى عاطفه مىباشد
و: « واو » در « و الطور» به معناى قسم و در « كتاب مسطور» عاطفه است
ز: « تاء » براى قسم مىباشد « على » براى استعلاء است، واو، حاليه است