جمع شدن كلمات با هم است و در مثال دوّمى حروف كلمات است و آن در
تكرار كلمه [امدحه] است نه صرف جمع بين [حاء] و [هاء] چه آنكه اجتماع بين ايندو
حرف در مثل [فسبّحه] كه در قرآن شريف آمده واقع شده است لذا صحيح نيست كه اين ثقل
ناشى از اجتماع دو حرف مذكور را مخلّ بفصاحت قرار داد.
و صاحب، اسماعيل بن عباد مىگويد:
كه اين قصيده را نزد استاد ابن عميد انشاء نمودم و وقتى باين بيت
رسيدم استاد گفت:
آيا در اين بيت عيبى سراغ دارى، گفتم بلى، آن اين است كه شاعر در
مقابل [مدح] لوم آورده و حال آنكه مقابل آن ذمّ يا هجاء مىباشد.
استاد گفت غير اين را اراده نمودم.
صاحب گفت غير از اين عيب، عيب ديگرى سراغ ندارم.
استاد گفت اين تكرارى كه در [امدحه، امدحه] است بانضمام جمع بين حاء
و هاء كه هردو از حروف حلق مىباشند كلام را از حدّ اعتدال خارج نموده و تنافر را
بحدّ اعلى رسانده است.
صاحب بر او ثناء گفت و تشكر نمود.
شرح فارسى:
توضيح
تنافر
آن است كه لفظ كلمات در جمله ثقيل باشد اگرچه هركدام بتنهائى فصيح
باشند مانند بيت زير كه سروده