تنافر مانند آنچه در قول شاعر است: و ليس قرب قبر حرب قبر، و نيز
همچون قول شاعر:
كريم متى امدحه، امدحه و الورى معى
و
اذا ما لمته، لمته وحدى
شارح گويد:
تنافر آنست كه كلمات بر زبان سنگين بوده اگرچه هركدام به تنهائى فصيح
باشد همچون قول شاعر:
و قبر حرب بمكان قفر
و
ليس قرب قبر حرب قبر
كلمه [حرب] اسم مردى است و كلمه [قفر] بفتح قاف و سكون فاء مكانى كه
از آب و گياه خالى باشد مىگويند.
در كتاب عجائب المخلوقات آمده كه از اجنّه نوعى مىباشد كه بآن هاتف
گويند، يكى از آنها روزى بر [حرب بن اميّه] صيحه و فرياد زد و در اثر اين فرياد
[حرب] فوت كرد جنّى مزبور در بالاى سرش اين بيت را انشاء نمود.
و نيز تنافر كلمات همچون كلماتى كه در قول شاعر اين بيت است كه گفته:
كريم، متى امدحه، امدحه و الورى معى
و
اذا ما لمته، لمته وحدى
كلمه [واو] در [و الورى] حاليّه است و كلمه [الورى] مبتداء مى باشد
و خبرش [معى] است و وجه اينكه مصنف دو مثال آورد اينست كه مثال اوّلى متناهى در
ثقل بوده و مثال دوّمى ثقلش كمتر ميباشد
يا وجهش اينست كه منشأ ثقل و سنگينى در مثال اوّل نفس