يعنى: و قبر حرب در جائى است خالى از آب و گياه و نزد قبر وى هيچ
قبرى نمىباشد.
حرب: اسم شخصى است.
و كلمه قفر: بمعناى خالى از آب و گياه است.
صاحب كتاب عجائب المخلوقات (زكريا بن محمد بن محمود القزوينى) در
كتاب مزبور مىگويد:
نوعى از اجنّه هستند معروف به [هاتف] روزى يك نفر از اين طائفه بر
سر حرب بن اميّه فريادى كشيد كه منجر به موت او شد و سپس آن جنّى اين بيت را انشاء
كرد.
شاهد در بيت مزبور در مصراع دوّم است كه كلمات [قرب و قبر و قبر]
بنحوى رديف هم قرار گرفتهاند كه موجب ثقل شده و تلفّظ آنها دشوار گشته است لذا
اين مصراع را اگر مكرر بخواهيم قرائت كنيم منجر به لكنت زبان مىشود.
مثال ديگر براى تنافر:
بيتى است از ابى تمام طائى كه مىگويد:
كريم متى امدحه امدحه و الورى
معى
و اذا ما لمته لمته وحدى
يعنى: آن مرد شخص بزرگ و كريمى است زيرا وقتى زبان به مدحش مىگشايم
ستايش نمودهام او را در حاليكه مردم با من همراه هستند و زمانيكه سرزنش نمايمش
سرزنشش كردهام در حاليكه در اين فعل تنها هستم.