آل: اصلش اهل بوده سپس هاء را بهمزه مبدّل نمودند و اين برخلاف قياس
است چه آنكه تبديل حرف خفيف همچون هاء به همزه كه ثقيلتر از آنست موافق با قاعده
نيست.
ماء: در اصل موه بود همچون آل هاء در آن بهمزه قلب شده.
ابى يأبى: بفتح باء در مضارعش و حال آنكه قياس كسر باء مىباشد زيرا
ماضى مفتوح العين مضارعش بفتح عين نيست مگر در جائيكه عين الفعل ماضى يا لام
الفعلش از حروف حلق باشد همچون:
سئل و نفع.
عور يعور: قياس در آن عار، يعار است زيرا واو متحرك ما قبل مفتوح على
القاعده قلب به الف مىشود.
شارح گويد: اگرچه كلمات مذكور چنانچه گفته شد واجد چنين خصوصيّاتى
هستند لكن از آن بمخالفت قياس نمىشود نام برد زيرا منظور از قياس وضع واضع است و
حال آنكه واضع خود اين كلمات را باين نحو وضع نموده پس نمىتوان گفت مخالفت قياس
سبب غير فصيح شدن نمىشود بدليل كلمات مزبور.
قوله: نحو اجلل: يعنى نحو مخالفة اجلل للقياس.
متن: قيل و من الكراهة فى السمع نحو كريم الجرشّى، شريف النسب و فيه نظر.
شرح عربى قيل فصاحة المفرد خلوصه ممّا ذكر و من الكراهة في السّمع بان يكون
الّلفظة بحيث يمجّها السّمع و يتبرّء عن سماعها نحو الجرشىّ فى قول ابى الطّيّب: