[ مطلقا] ليس فى عبارة السّكاكى، لكنّه مراده بحسب ما علم من مذهبه فى
الالتفات بالنظر الى الامثلة و يسمّى هذا النّقل عند علماء المعانى التفاتا،
مأخوذا من التفات الانسان عن يمينه الى شماله او بالعكس كقوله اى قول امرىء
القيس:
تطاول ليلك، خطاب لنفسه التفاتا و مقتضى الظّاهر ليلى بالاثمد بفتح
الهمزة و ضمّ الميم اسم موضع.
ترجمه
مقاله سكاكى
مصنّف گويد:
سكّاكى گفته است نقل كلام از حكايت بغيبت اختصاص به مسنداليه ندارد
چنانچه اين نقل بهمين مقدار مختص نيست كه از حكايت به غيبت تنها باشد، بلكه هريك
از تكلّم و خطاب و غيبت بطور مطلق بديگرى نقل داده مىشوند و اين نقل را التفات
گويند مانند قول شاعر:
تطاول ليلك بالاثمد (شب تو در اثمد بطول و درازا كشيد).
شارح گويد:
مشاراليه [هذا] نقل از حكايت (يعنى تكلّم) به غيبت مىباشد و تقدير
[و لا بهذا القدر] و لا النقل مطلقا مختص بهذا القدر مىباشد يعنى نقل كلام از
حالى بحالى اختصاص باين مقدار كه ذكر شده ندارد كه تنها از حكايت به غيبت باشد.
البته عبارت مصنّف خالى از تسامح نيست.
و مقصود از [مطلقا] در عبارت متن اينست كه چه در مسنداليه