امّا تقديم مسنداليه بر مسند بجهت آنست كه ذكرش اهم از مسند است و
وجه اهم بودنش اموريستكه ذيلا تشريح مىشود:
الف: اصل تقديم مسنداليه بر مسند است و مقتضى براى عدول از اين اصل
وجود ندارد.
ب: اهميّت از اينجهت است كه در تقديم مسنداليه خبر در ذهن سامع تمكّن
پيدا مىكند چه آنكه در مسنداليه مبتدء تشويق است بذكر خبر مانند قول شاعر:
و الّذى حارت البريّة فيه الخ.
شارح گويد:
ضمير در [تقديمه] به مسنداليه راجعست.
سپس مىگويد:
اينكه مصنّف تقديم مسنداليه بر مسند را معلول اهم بودن آن معرّفى
نمود كافى نبوده و نمىتوان بمجرّد ذكر اهتمام قانع شد بلكه لازمست بيان شود كه
اهتمام از چه جهتى و به چه سببى پيدا شده از اينرو در تفصيل آن عبارات بعدى را ذكر
مىكند.
بعد مىگويد:
ضمير در [لانّه] به تقديم مسنداليه راجعست آنگاه در وجه [اصل بودن]
مسنداليه مىنويسد:
زيرا مسنداليه محكوم عليه بوده و بناچار مىبايد قبل از حكم تحقّق
يابد از اينرو اهل لسان قصد نمودهاند كه در ذكر نيز بر حكم مقدم شود.