و جهت آنكه مصنّف اين امر را از احوال مسنداليه قرار داد اينستكه
ضمير مزبور ابتداء مقرون بمسنداليه قرار داده مىشود.
و نيز جهت ديگر آنكه ضمير فصل در معنا همان مسنداليه است و در لفظ با
آن مطابق مىباشد.
سپس در ذيل [فلتخصيصه] مىگويد:
ضمير مجرور به [مسنداليه] عائد است و مقصود از تخصيص مسند اليه به
مسند قصر مسند بر مسنداليه ميباشد زيرا معناى قول ما كه ميگوئيم زيد هو القائم
اينست كه قيام مقصور بر زيد بوده و از آن بعمرو تعدّى نكرده است.
پس [باء] در قول مصنف [فلتخصيصه بالمسند] مثل بائى است كه در قول اهل
محاوره آمده و گفتهاند:
خصّصت فلانا بالذّكر يعنى او را ذكر كرده نه غيرش را گويا شما فلانى
را از بين اشخاص اختصاص بذكر دادهايد يعنى بطور منفرد و مستقل آوردهايد.
و معناى عبارت متن بنابراين چنين مىشود:
قرار داده مىشود مسنداليه از بين آنچه صحيح است اتّصافش بمسنداليه
بودن مختص باينكه مسند برايش ثابت است چنانچه گفته مىشود:
[ ايّاك نعبد] معنايش آنست كه تو را به عبادت كردن اختصاص داده و غير
تو را نمىپرستيم.