اما در بدل اشتمال: معناى بدل اشتمال اينست كه مبدل منه مشتمل بر بدل
باشد البته مقصود از اشتمال مبدل بر بدل نه مانند اشتمال ظرف بر مظروف باشد بلكه
مقصود اينست كه وقتى مبدل ذكر مىشود اجمالا اشعار به بدل داشته و طالب آن مىباشد
بنحوى كه وقتى نام مبدل برده مىشود نفس سامع شائق است بدل ذكر گردد.
و بعبارت ديگر مىتوان گفت مبدل صلاحيّت دارد ذكر شود و از آن بدل
اراده گردد چنانچه در مثال اعجبنى زيد علمه چنينست چه آنكه حقيقتا معجب علم زيد
است نه نفس زيد ولى در مثال ضربت زيدا حماره اينطور نيست زيرا بديهى است از زيد
حمار را نمىتوان اراده كرد فلذا در امثال اين مثالها مانند جائنى زيد اخوه بدل را
بدل غلط دانسته و كلام بعضى از نحاة را همچون ابن حاجب كه از آن به بدل اشتمال
تعبير نموده مردود شناختهاند.
قوله: لا يخلو عن ايضاح: وجه دلالت بدلهاى سهگانه بر
ايضاح اينست كه ذكر بدل بعد از مبدل از باب ذكر مفصّل بعد از مجمل است.
قوله: و لم يتعرض لبدل الغلط الخ: شارح گويد: وجه اينكه مصنف
بدل غلط را ذكر نكرد اينست كه اينقسم از بدل در كلام فصحاء واقع نشده لهذا مورد
اعتناء و التفات نيست.
دسوقى در حاشيه باينكلام ايراد نموده و گفته بدل در غلط حقيقى
همينطور است كه شارح گفته ولى در جائيكه متكلّم عمدا صورت غلط را در عبارتش
مىآورد و از آن ببدل بداء تعبير مىكنند در كلام فصحاء واقع مىشود پس بهتر اين
بود كه شارح امر مزبور را بطور تفصيل