لذا اسماء فاعل و مفعول ثبوتى صلاحيّت صله واقع شدن را نداشته و بدينوسيله
مىتوان الف و لام داخل بر آنها را تعريف دانست.
بلى در قسم اوّل از اسم فاعل و مفعول بين مازنى و مشهور اختلاف است.
و مثال در اينجا از قبيل قسم دوّم بوده پس بدون ترديد الف و لام
(الصّاغه) براى تعريف و استغراق مىباشد و ديگر جاى شبهه و ايراد نيست.
2- فرض مىكنيم الف و لام (الصّاغة) نيز موصوله است و محلّ اختلاف را
تعميم مىدهيم و مىگوئيم در مطلق اسماء فاعل و مفعول بين مازنى و مشهور اختلاف
است ولى اين اختلاف اثرى در اينمقام ندارد زيرا بحث فعلى اينست كه استغراق بر دو
قسم است حقيقى و عرفى اعم از اينكه استغراق بواسطه ادات تعريف باشد يا غير تعريف و
بفرض كه موصول از ادات تعريف نبوده باشد لكن از الفاظى هست كه صلاحيّت براى دلالت
بر استغراق داشته باشد لذا صحيح است بگوئيم استغراق در آن نيز يا حقيقى است و يا
عرفى و شاهد بر اينكه موصول نيز دلالت بر استغراق دارد مثال: اكرم الذين يأتونك
الّا زيدا يا مثال اضرب القاعدين و القائمين الّا عمرا است به دليل وقوع استثناء
در آن.
متن: و استغراق المفرد اشمل بدليل صحة لا رجال فى الدّار اذا كان فيها رجل
او رجلان دون لارجل.
شرح عربى و استغراق المفرد سواء كان بحرف التعريف او غيره اشمل من استغراق
المثنى و المجموع بمعنى انّه يتناول