استغراق حقيقى: آنست كه تمام افراد باعم از موجود فعلى يا غير فعلى
مراد باشند چنانچه ميگوئيم: اللّه عالم الغيب و الشهادة يعنى خداوند متعال بتمام
امور نهانى و آشكار عالم است.
استغراق عرفى: آنست كه افراد متفاهم عرفى از آن اراده شود مثلا وقتى
مىگويند:
جمع الامير الصّاغة (سلطان تمام زرگران را گرد هم آورد) مقصود تمام
افراد زرگران دنيا نيست بلكه منظور زرگران شهر يا احيانا زرگران مملكتش مىباشد.
قوله: قيل المثال مبنى الخ: مازنى نحوى كه از ادباء بنام
مىباشد معتقد است الف و لام بر سر اسم فاعل و مفعول الف و لام تعريف مىباشد نه
موصوله با توجّه باين عقيده بعضى گفتهاند مثال: جمع الامير الصّاغة در صورتى شاهد
براى الف و لام استغراق است كه مبناى مازنى را بپذيريم چه آنكه الصّاغه جمع صائغ و
اسم فاعل است ولى اگر مانند مشهور از نحاة الف و لام را موصوله بدانيم مثال در
اينجا صحيح نيست.
شارح از اين انتقاد دو جواب مىدهد:
1- اسم فاعل و مفعول بدو نحو هستند:
الف: آنكه داراى معناى حدوثى باشد همچون ضارب و مضروب.
ب: آنكه داراى معناى ثبوتى باشد نظير مؤمن، عالم، جاهل.
در قسم دوّم بين مازنى و مشهور خلافى نيست بلكه اتفاقى است كه الف و
لام داخل بر آن براى تعريف است نه موصوله زيرا موصول محتاج بصله است و صله
مىبايست معناى حدوثى داشته باشد