و لفظ ذلك صالح للاشاره الى كلّ غائب عينا كان او معنا و كثيرا ما
يذكر المعنى الحاضر المتقدّم بلفظ ذلك فانّ المعنى غير مدرك بالحس فكانّه بعيد.
ترجمه
مصنّف گويد:
د: بمنظور تحقير مسنداليه به واسطه قريب قرار دادنش مانند آيه شريفه:
[ هذا الّذى يذكر آلهتكم ].
ه: بجهت بزرگداشت مسنداليه بواسطه بعيد قرر دادنش مثل فرموده
حقتعالى: [ الم، ذلك الكتاب ].
و: بقصد تحقير نمودن مسنداليه بواسطه بعيد قرار دادنش چنانچه گفته
مىشود: ذلك اللعين فعل كذا.
شارح گويد:
ضمير در [تحقيره] بمسنداليه راجعست و سپس در ذيل [ الم ذلك الكتاب ] مىگويد:
چه آنكه بعد درجه قرآن و رفعت محلّش بمنزله بعد مسافت قرار داده شده
و در دنبال [ذلك اللعين الخ] مىنويسد:
زيرا بعد و دورى شخص لعين از ساحت حضور و داخل نكردنش در زمره
مخاطبين بمنزله بعد مسافت قرار داده شده.
و لفظ [ذلك] براى اشاره نمودن بهرغائبى چه ذات بوده و چه معنا
صلاحيّت دارد.
و بسيار شده كه معناى حاضرى متقدّم را به لفظ [ذلك] مورد اشاره قرار
مىدهند زيرا معنا بملاحظه آنكه با حس درك نمىشود پس گويا بعيد محسوب شده و باين
اعتبار با [ذلك] بآن اشاره مىگردد.