وارد بحث نمىشوند تا مورد ايراد واقع شوند بلكه ايشان در اين مقام
مىگويند:
وقتى مشاراليه قريب بوده و مقام نيز مقتضى باشد كه متكلّم حال آنرا
از حيث قرب و بعد و توسط بيان كند كلمات مزبور را مىبايست استعمال نمايد و از باب
مثال اگر بخواهد خبر از شخصى به علم يا جهل دهد بايد بگويد زيد عالم و عمرو جاهل
چنانچه اگر بخواهد مسنداليه را از طريق علم بصله براى سامع حاضر كند منحصرا با
موصول مىبايست اينكار را انجام دهد و اگر با اشاره حسّى مقصودش حاصل مىشود بايد
ادات اشاره را استعمال نمايد و مثلا بگويد: هذا الرّجل عالم كه در اينجا هم از ذات
شخص خبر داده و هم حال ويرا از حيث قرب و بعد بيان نموده است و اين امر زائد بر
اصل مراد ميباشد چه آنكه مراد اخبار از آن شخص بعلم است ولى حالش از نظر قرب و بعد
امرى است مطابق با مقتضاى حال.
متن: او تحقيره بالقرب نحو: [ هذا الذى يذكر آلهتكم ].
او تعظيمه بالبعد نحو: [ الم ذلك الكتاب ].
او تحقيره بالبعد كما يقال: ذلك اللعين فعل كذا.
شرح عربى او تحقيره اى تحقير المسند اليه بالقرب نحو أهذا الذى يذكر
آلهتكم .
او تعظيمه بالبعد هو الم ذلك الكتاب تنزيلا لبعد درجته و رفعة
محلّه منزلة بعد المسافة.
او تحقيره بالبعد كما يقال ذلك اللعين فعل كذا تنزيلا لبعده عن ساحة
عزّ الحضور و الخطاب منزلة بعد المسافة.