و گاهى مسنداليه را موصول مىآورند و جهت آن امور ذيلست:
الف: مخاطب بغير از صله بهيچيك از احوال مختصه مسنداليه اطلاعى ندارد
مانند قول شما كه مىگوئيد:
الّذى كان معنا امس رجل عالم.
ب: تصريح باسم مسنداليه مستهجن و زشت مىباشد.
ج: غرض زيادى تقرير و ازدياد بيان مىباشد مانند: [ و راودته الّتى هو فى بيتها عن نفسه ].
شارح گويد:
مقصود از [بالموصوليّة] اينست كه مسنداليه را معرف به موصوليّت
بياورند باين معنا كه آنرا اسم موصول قرار دهند.
بعد در ذيل [لعدم علم المخاطب بالاحوال الخ] مىگويد:
مصنف متعرّض مثالى كه متكلّم يا مخاطب و متكلّم هيچيك بغير از صله
بحالات ديگر مسنداليه مطّلع نيستند نگرديد مانند: الذين فى بلاد المشرق لا اعرفهم
يا لا نعرفهم.
و جهت عدم تعرّض آنستكه مثل چنين كلامى فائده زيادى ندارد.
و بعد از [زيادة التّقرير] مىافزايد:
مقصود تقرير غرضى است كه كلام بمنظورش سوق داده شده و ذكر گرديده
است.
بعضى گفتهاند مقصود تقرير مسند و برخى اظهار كردهاند كه مراد تقرير
مسنداليه است.
بعد مىگويد:
ضمير در [راودته] به يوسف عليه السلام راجعست و كلمه [مراودة]