قتاده كه از علماء عامّه است مىگويد: اينكلمه از وله، يأله مشتق است
بمعناى تحيّر و بيهوشى چه آنكه تمام خلايق در ذات او متحيّر و از حاق هويّتش
غافلند.
بعضى ديگر آنرا از (لاه، يليه) مشتق مىدانند بمعناى (احتجب) زيرا
ذات حضرتش از ادراك حسّى بندهگان محجوب است.
3- اختلاف استكه لفظ اللّه علم است يا صفت:
اكثر بزرگان آنرا علم براى ذات واجب الوجود مستجمع جميع صفات كماليّه
دانستهاند چنانچه شارح همين رأى را اختيار نموده است.
خلخالى مىگويد: اين لفظ علم نيست بلكه اسم است براى مفهوم واجب
الوجود نهايت از اين مفهوم كلّى يك فرد در خارج بيشتر موجود نيست پس اطلاق اللّه
بر خداوند متعال از باب اطلاق كلّى بر فرد است.
شارح گويد: اين كلام صحيح نيست زيرا اتفاق علماء علم ادب بر اينست كه
كلمه اخلاص يعنى جمله لا اله الّا اللّه مفيد توحيد است و اين افاده از ناحيه
علميّت است و بس، و اگر آنطور كه خلخالى ميگويد اينكلمه اسم براى مفهوم كلّى باشد
اين استفاده نبايد صحيح باشد پس بقرينه فهم علماء بلكه درك تمام اهل لسان مىتوان
استدلال بر علميّت اين كلمه نمود.
متن: او تعظيم او اهانة او كناية او ايهام استلذاذه او التبرّك به.