اجتمعوا على انّ قولنا لا اله الّا اللّه كلمة التوحيد و لو كان
اللّه اسما لمفهوم كلّى لما افادت التّوحيد لانّ الكلّى من حيث انّه كلّى يحتمل
الكثرة.
ترجمه
مصنّف گويد:
يا مسنداليه را علم مىآورند براى آنكه بتوانند آن را در ذهن سامع
ابتداء بطور معيّن و مشخّص بواسطه نامى كه اختصاص باو دارد حاضرش كنند.
شارح گويد:
مقصود مصنّف از [بالعلميّه] آنست كه تعريف مسنداليه به اين نحو باشد
كه آنرا بصورت علم ايرادش كنند و علم عبارتست از اسمى كه بر چيزى يا جميع مشخّصات
و خواص منحصر بآن وضع شده باشد.
سپس گويد:
ضمير در [لاحضاره] بمسنداليه راجع بوده و مقصود از [بعينه] آنست كه
شخص مسنداليه احضار شود بطوريكه از تمام اغيارش ممتاز و منهاض باشد.
و باين قيد مصنّف از احضار مسنداليه بواسطه اسم جنس همچون رجل عالم
جائنى احتراز نمود بعد مىگويد:
مقصود از [ابتداء] مرتبه اوّل است و باين قيد از مثال [جائنى زيد و
هو راكب] احتراز جست.
و ضمير در [مختص به] به مسنداليه راجع بوده و مقصود از اين قيد آنست
كه مسنداليه را با نام اختصاصى و اسمى كه صرفا و منحصرا از آن او است در ذهن سامع
حاضر كنند بطوريكه باعتبار اين وضع بر