فهو يوم عيد [هرروزيكه در آن نافرمانى خداوند نشود پس آن روز عيد
است].
ب: در مورديكه مرجعش از معناى عبارت قبل فهميده مىشود مانند آيه (8)
از سوره (مائده):
اعدلوا هو اقرب للتّقوى ، كه مرجع هو (عدالت) استكه از
معناى (اعدلوا) فهميده مىشود.
ج: در جائيكه گوينده در بيان حكمى از احكام باشد كه اين امر خود
قرينه براى تعيين مرجع ضمير مىشود مانند آيه (11) در سوره (نساء): و لابويه لكل واحد
منهما السّدس ، كه در اين آيه شريفه حقتعالى در بيان احكام مواريثخه است فلذا اين
خود قرينه است كه ضمير (ابويه) به (ميّت) راجعست.
قوله: تحقيقا او تقديرا: يعنى مرجع ضمير غايب گاهى
حقيقتا مقدّم است مانند مثال گذشته و زمانى تقدّمش مقدّر است همچون موارديكه مرجع
ضمير لفظا از آن متأخّر آيد ولى رتبهاش مقدّم باشد نظير اينكه بگوئيم فى داره
زيد، كه در اين مثال زيد به اعتبار مبتداء بودنش رتبتا بر فى داره كه خبر است
مقدّم مىباشد پس تقدّم زيد بر ضمير مقدّر است.
قوله: لدلالة اللفظ عليه او قرينة حال: در جائى كه مرجع ضمير از
معناى كلام قبل استفاده شود يا قرينه لفظى بر اين استفاده در كلام هست مانند مثال
گذشته كه لفظ اعدلوا قرينه بر عدالت عدالت است.
و يا قرينه حالى بر آن قائم است مانند: و لابويه لكل واحد