و امّا اصالت تعريف در مسنداليه بجهت اينست كه در تركيب كلام
مسنداليه محكوم عليه واقع مىشود و بديهى است اسناد حكم بر مجهول مفيد فائده نيست.
و امّا اصالت تنكير در مسند: وجهش اينست كه در مقام اخبار اصل اتصاف
مسنداليه بمسند مطلوب و مقصود است اگرچه در بعضى موارد بواسطه عناوين طاريه مقاصد
ديگر ايجاب تعريف مسند را ميكند ولى اين موارد و عناوين عارضى و پرواضح است مقصود
مزبور با تنكير مسند تأمين و تحصيل مىشود.
ضمير آوردن مسنداليه
گاهى مسنداليه را در مقام تعريف بصورت ضمير مىآورند و آن از سه حال
خارج نيست:
1- ضمير متكلّم و آن در جائيست كه مقام اقتضاء تكلّم را نمايد مثلا كسى
بزيد بگويد:
چه كسى اين بيت شعر را گفته است؟
او در جواب بگويد: انا ناظم هذا البيت.
2- ضمير مخاطب و آن در جائيست كه مقام مقتضى خطاب باشد چنانچه در سؤال
مزبور بلحاظ اينكه نفس سائل گوينده ابيات است زيد بگويد: انت ناظمه.
3- ضمير غايب و آن را در سه مورد آورند.
الف: در جائيكه مرجع آن لفظا در عبارت قبل آمده باشد مانند:
فرموده مولانا امير المؤمنين عليه السلام: كلّ يوم لا يعصى اللّه
فيه