در عبارتيكه از مصنف گذشت يعنى [و تكشف عن وجوه الخ] نكتهاى ملاحظه شده كه قبل از تشريح آن لازمست مقدمهاى ذكر شود:
استعاره: عبارتست از مجازى كه علاقه آن مشابهت باشد و آن داراى اقسامى است و ما بدو قسم آن كه در اينجا مورد حاجت است اشاره مىكنيم:
استعاره بالكنايه: و آن عبارتست از تشبيه چيزى را در نفس به چيز ديگر و غير از مشبّه هيچيك از اركان تشبيه ذكر نشده باشد چنانچه مىگويند:
انشبت المنيّة اظفارها (مرگ چنگالهاى خود را فروبرد).
در اين مثال مرگ را در نفس به سبع و درّندهاى تشبيه نمودهاند و غير از مشبّه (مرگ) سه ركن ديگر تشبيه ذكر نشده است.
استعاره تخييليّه: عبارتست از اثبات لوازم مشبّهبه براى مشبّه در مثال فوق اثبات اظفار كه از لوازم سبع است براى موت استعاره تخييليّه است.
با توجّه باين مقدّمه مىپردازيم بشرح عبارت شارح:
ايشان بدو بيان هركدام از دو استعاره فوق را در عبارت مصنّف تشريح مىنمايد:
بيان اوّل: تشبيه وجوه اعجاز به اشياء پس پرده استعاره بالكنايه است زيرا در اين استعاره غير از مشبّه (وجوه اعجاز) هيچكدام از سه ركن ديگر ذكر نشدهاند.
و اثبات استار كه از لوازم مشبّهبه (اشياء پس پرده) است براى مشبّه استعاره تخييليّه است و بنابراين تقرير ذكر كلمه [وجوه] از باب