صبح كرد امّ الخيار در حاليكه ادّعا ميكرد بر من گناهانى را كه من
مرتكب آنها نشده بودم.
از جهت آنكه ديد سر من را همچون سر كسى كه جلويش موى نداشته باشد و
جدا كرده از سر من دسته مويهائى را از دسته ديگر گذشت روزگاريكه در حقّش گفته شده
كند بگذر يا تند برو دستهاى از موى را من سفيد مىكنم و دسته ديگرى را تو بسرعت
سفيد كن، پير و نابود كرد آن موى را فرمان خدا بخورشيد كه طلوع بنما تا آنكه پنهان
سازد ترا مغرب پس دوباره بطرف مشرق برگرد.
در اين ابيات اسناد [ميّز] بجذب ليالى مجاز است و دليل بر اين مدّعا
آنست كه در بيت بعدى اسناد فناء موى يا فناء شاعر را به فرمان خداوند تعالى داده
پس بيت اخير قرينه استكه شاعر موحّد بوده فلذا اسناد [ميّز] به جذب ليالى بر سبيل
مجاز بوده و از قبيل اسناد فعل به زمان يا سبب مىباشد.
قوله: على تقدير القول: علّت تقدير آنستكه جمله طلبى
وقتى حال قرار گرفت لازمست قبل از آن از ماده [قول] صيغهاى را تقدير نمود تا
بدينوسيله به جمله خبريّه مبدّل شود.
متن: و اقسامه اربعة لانّ طرفيه امّا حقيقتان نحو انبت الرّبيع البقل او
مجاز ان نحو: احى الارض شباب الزّمان او مختلفان نحو: انبت البقل شباب الزّمان و
احى الارض الرّبيع.
شرح عربى و اقسامه اى اقسام المجاز العقلى باعتبار حقيقة الطّرفين او
مجازيّتهما اربعة لانّ طرفيه و هما المسند