اگرچه بدون واسطه ملابس نيستند لكن بواسطه تقدير حرف ملابس محسوب
مىشوند زيرا تقدير مثالها چنين است:
هو حكيم فى اسلوبه و كتابه و بعيد و اليم فى ضلاله و عذابه، لذا وجه
مجاز بودن در اين مثالها اينست كه مسند براى فاعل بنا شده ولى بمفعول بواسطه نسبت
داده شده است.
اشكال ديگر
چهبسا ديده شده كه بر تراكيبى اطلاق مجاز عقلى شده و معذلك تعريف در
اينجا شامل آنها نمىشود نظير مثالهاى ذيل:
1- فان خفتم شقاق بينهما .
2- مكر اللّيل و النّهار .
3- بيت شاعر:
يا سارق اللّيلة اهل الدّار
يا
آخذا مالى و مال جارى
يعنى اى دزد شب از اهل خانه دور شو و اى بردارنده مال من و مال
همسايه من.
4- اعجبنى انبات الرّبيع و جرى الانهار.
5- آيه شريفه: و لا تطيعوا امر المسرفين .
6- مثال: نومّت اللّيل و اجريت النّهر.
و نظير اين امثله كه مشتمل بر نسب اضافيّه و ايقاعيّه هستند و حال
آنكه تعريف تنها نسبت تامّه را شامل مىشود.
جواب
مجاز عقلى اعم است از اينكه در نسب تامّه تحقّق يابد يا در نسب