اضافيّه ايقاعيّه لذا همانطوريكه اسناد فعل را بچيزى كه نبايد بآن
استناد داد اگر مستند ساختيم مجاز مىشود عينا ايقاع آن را بر چيزيكه سزاوار ايقاع
بر آن نيست مجاز نامند يا اضافه مضاف بغير مضافاليه حقيقى را مجاز گويند چه آنكه
مجاز بكلمهاى گويند كه از موضع اصلى خود تجاوز نموده باشد و اين معنا بتمام موارد
مزبور صادق است بنابراين ميتوان گفت تعريف مذكور يا براى خصوص مجاز عقلى در اسناد
تام است و يا براى مطلق اسناد بملاحظه اينكه اسناد در تعريف اعم باشد از اسنادى كه
صريح كلام دلالت بر آن بنمايد همچون امثله اسناد تام يا بصراحت دلالت ننموده بلكه
لازمه كلام باشد نظير مثالهاى مورد اعتراض چه آنكه لازمه عبارت (شقاق بينهما) يا
(مكر الليل و النّهار) يا (سارق الليلة) و يا ( لا
تطيعوا الآية) البين شاقّا و الليل و النّهار ماكرين و الليلة مسروقة و
الامر مطاعا است كه باين لحاظ اسناد تام ميشوند چنانچه در تركيبى اگر فاعل مجازى
را تمييز قرار دادند نظير آيه شريفه:
اولئك شرّ مكانا و اضلّ سبيلا ، محتا بلحاظ و عنايت است و آن
اينست كه بگوئيم تمييز در اصل فاعل است لذا تقدير عبارت اين است [اولئك شرّ
مكانهم] كه باين ملاحظه مجاز تحقق مىيابد و تقدير تركيب حقيقى اينست: [اولئك شرّ
فى مكانهم و ضالّ فى سبيلهم].
تمام شد نقل عبارت شارح در كتاب مطوّل بطور خلاصه و مقصود از عبارت
(و ههنا مباحث نفيسة و شحنا بها فى الشّرح) همين ابحاث است.
قوله: و شحنا: بمعناى زينت داديم.
متن: و قولنا: بتأوّل يخرج نحو ما مرّ من قول الجاهل و لهذا